|
|
|
|
|
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 17:28 |
بازدید : 26484 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 17:24 |
بازدید : 34706 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 17:21 |
بازدید : 5035 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 17:18 |
بازدید : 15992 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 17:15 |
بازدید : 4418 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 17:10 |
بازدید : 6640 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 16:57 |
بازدید : 1083 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
خرداد 1361 در بم متولد شده است. بعد از تحصیلات دوران راهنمایی، به حوزه علمیه می رود و همزمان دیپلمش را هم می گیرد و بعد کنکور و حقوق دانشگاه رفسنجان. ترم اول بوده که زلزله بم اتفاق می افتد و به واسطه اتفاقاتی به تهران رفته و پس از مدتی ، از دانشگاه تهران شمال ، لیسانس می گیرد و بعد ازدواج. اولین مجموعه شعری خود را با عنوان حال و حوایی از ترنج و بلوچ به چاپ رساند.غزل های او دارای لحنی صمیمی اند. مجموعه شعر دیگر وی ، «خانمی که شما باشید» نام دارد.
:: برچسبها:
زندگی سید حمیدرضا برقعی -زندگی نامه-بیوگرافی سید حمیدرضا برقعی - زندگی نامه حامد عسکری-بیوگرافی حامد عسکری-بیوگرافی حامد عسکری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 16:55 |
بازدید : 290 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 23:32 |
بازدید : 34516 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 23:28 |
بازدید : 6210 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 23:18 |
بازدید : 45776 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 23:11 |
بازدید : 5763 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 23:8 |
بازدید : 3898 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 22:59 |
بازدید : 3679 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 22:54 |
بازدید : 2669 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 22:49 |
بازدید : 5119 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 22:43 |
بازدید : 6844 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
چهار شنبه 20 خرداد 1394 ساعت 22:35 |
بازدید : 35353 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
دو شنبه 18 خرداد 1394 ساعت 13:58 |
بازدید : 12686 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
نام رمان : دکل
حجم کتاب : ۱٫۱ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۱ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)
تعداد صفحات : ۷۸
قسمتی از رمان
همه ی اتفاقات مربوط به یک دکل قدیمیه… نقطه ی مشترک همه شخصیت های داستان برمیگرده به دکل!! هرکس که خودش رو درگیر ماجرای دکل کرده یا مرده یا میمیره!!
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
:: موضوعات مرتبط:
رمان ,
,
:: برچسبها:
آندروید, آیفون, الیخاس, اندروید, ایفون, جاوا, داستان, داستان ایرانی, داستان عاشقانه, دانلود, دانلود دکل, دانلود دکل pdf, دانلود دکل اندروید, دانلود دکل موبایل, دانلود دکل کامل, دانلود رایگان رمان, دانلود رایگان رمان دکل, دانلود رایگان کتاب, دانلود رمان, دانلود رمان pdf, دانلود رمان الکترونیکی, دانلود رمان اندروید, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان برای اندروید, دانلود رمان دکل, دانلود رمان دکل کامل, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان عاشقانه ایرانی, دانلود رمانهای الیخاس, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب ایرانی, دانلود کتاب ایرانی عاشقانه, دانلود کتاب برای اندروید, دانلود کتاب داستان, دانلود کتاب دکل, دانلود کتاب رایگان, دانلود کتاب رمان, دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب عاشقانه, دانلود کتاب موبایل, دکل, دکل کامل, رمان, رمان pdf, رمان اندروید, رمان ایرانی, رمان برای اندروید, رمان جدید, رمان دکل, رمان دکل الیخاس, رمان دکل موبایل, رمان دکل کامل, رمان عاشقانه, رمان عاشقانه جدید, رمان نوشته الیخاس, رمانهای الیخاس, رمانی ایرانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 18 خرداد 1394 ساعت 13:52 |
بازدید : 13968 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
نام رمان : جنون به خاطر چشمانت
حجم کتاب : ۲٫۳ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)
تعداد صفحات : ۲۱۱
قسمتی از رمان
در مورد یه پسره ۱۹ ساله مهربون به اسم میلاده که از همه ی دنیا یه برادر و یه خواهر داره. حاضره جونش رو براشون بده. کاری براشون میکنه که شاید از نظر بقیه دیوونگی باشه ولی اون انجامش میده. از اون طرف در مورد یه زنه ، یه زن که تنهاس. جنون داره و میخواد از همه انتقام بگیره. همچنین از میلاد. ولی چرا میخواد از میلاد انتقام بگیره؟ چطور اینکارو میکنه؟
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
:: موضوعات مرتبط:
رمان ,
,
:: برچسبها:
آندروید ,
آیفون ,
اندروید ,
ایفون ,
جاوا ,
جنون به خاطر چشمانت ,
جنون به خاطر چشمانت کامل ,
داستان ,
داستان ایرانی ,
داستان عاشقانه ,
دانلود ,
دانلود جنون به خاطر چشمانت ,
دانلود جنون به خاطر چشمانت pdf ,
دانلود جنون به خاطر چشمانت اندروید ,
دانلود جنون به خاطر چشمانت موبایل ,
دانلود جنون به خاطر چشمانت کامل ,
دانلود رایگان رمان ,
دانلود رایگان رمان جنون به خاطر چشمانت ,
دانلود رایگان کتاب ,
دانلود رمان ,
دانلود رمان pdf ,
دانلود رمان الکترونیکی ,
دانلود رمان اندروید ,
دانلود رمان ایرانی ,
دانلود رمان برای اندروید ,
دانلود رمان جنون به خاطر چشمانت ,
دانلود رمان جنون به خاطر چشمانت کامل ,
دانلود رمان عاشقانه ,
دانلود رمان عاشقانه ایرانی ,
دانلود رمانهای parya a ,
دانلود کتاب اندروید ,
دانلود کتاب ایرانی ,
دانلود کتاب ایرانی عاشقانه ,
دانلود کتاب برای اندروید ,
دانلود کتاب جنون به خاطر چشمانت ,
دانلود کتاب داستان ,
دانلود کتاب رایگان ,
دانلود کتاب رمان ,
دانلود کتاب رمان ایرانی ,
دانلود کتاب عاشقانه ,
دانلود کتاب موبایل ,
رمان ,
رمان pdf ,
رمان اندروید ,
رمان ایرانی ,
رمان برای اندروید ,
رمان جدید ,
رمان جنون به خاطر چشمانت ,
رمان جنون به خاطر چشمانت parya a ,
رمان جنون به خاطر چشمانت موبایل ,
رمان جنون به خاطر چشمانت کامل ,
رمان عاشقانه ,
رمان عاشقانه جدید ,
رمان نوشته parya a ,
رمانهای parya a ,
رمانی ایرانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 18 خرداد 1394 ساعت 13:48 |
بازدید : 1783 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
نام رمان : خاطرات برهنه
حجم کتاب : ۵٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۵ (پرنیان) – ۱٫۱ (کتابچه) – ۰٫۵ (ePub) – اندروید ۱٫۰ (APK)
تعداد صفحات : ۴۵۴
قسمتی از رمان
آرام برای فرار از وضع نابسامان خانواده اش تلاش می کنه مثل دوستش زهرا خوش باشه. در واقع الکی خوش باشه. درست و غلط راهی که در پیش داره یک طرف؛ وجود خانواده ای که آرام رو طرف یک زندگی بی سر و ته، با سر هل میدن یک طرف. مادر آرام با فکر به این که خوشبختی آرام رو می خواد؛ آرام رو مجبور می کنه که به عقد کسی که دوستش نداره در بیاد و آرام توی زندگی ای اسیر می شه که سر و تهش رو رازهای ناگواری گرفتن. پایان زندگی تلخ آرام رو مرد دیگه ای رقم می زنه و اون مرد …
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
:: موضوعات مرتبط:
رمان ,
,
:: برچسبها:
آندروید, آیفون, اندروید, ایفون, جاوا, خاطرات برهنه, خاطرات برهنه کامل, داستان, داستان ایرانی, داستان عاشقانه, دانلود, دانلود خاطرات برهنه, دانلود خاطرات برهنه pdf, دانلود خاطرات برهنه اندروید, دانلود خاطرات برهنه موبایل, دانلود خاطرات برهنه کامل, دانلود رایگان رمان, دانلود رایگان رمان خاطرات برهنه, دانلود رایگان کتاب, دانلود رمان, دانلود رمان pdf, دانلود رمان الکترونیکی, دانلود رمان اندروید, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان برای اندروید, دانلود رمان خاطرات برهنه, دانلود رمان خاطرات برهنه کامل, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان عاشقانه ایرانی, دانلود رمانهای makhmal_66, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب ایرانی, دانلود کتاب ایرانی عاشقانه, دانلود کتاب برای اندروید, دانلود کتاب خاطرات برهنه, دانلود کتاب داستان, دانلود کتاب رایگان, دانلود کتاب رمان, دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب عاشقانه, دانلود کتاب موبایل, رمان, رمان pdf, رمان اندروید, رمان ایرانی, رمان برای اندروید, رمان جدید, رمان خاطرات برهنه, رمان خاطرات برهنه makhmal_66, رمان خاطرات برهنه موبایل, رمان خاطرات برهنه کامل, رمان عاشقانه, رمان عاشقانه جدید, رمان نوشته makhmal_66, رمانهای makhmal_66, رمانی ایرانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 18 خرداد 1394 ساعت 13:40 |
بازدید : 3285 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
نام رمان : مرد من
حجم کتاب : ۳٫۹ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۰٫۹ (کتابچه) – ۰٫۳ (ePub) – اندروید ۰٫۹ (APK)
تعداد صفحات : ۳۱۲
قسمتی از رمان
مرد من قصه ی ازدواج دو فرهنگ با عقاید مختلفه… اینکه این دو نفر با این همه تناقض میتونن با هم ادامه بدن یا اینکه هر کدوم سر از زندگیه قبلشون در میارن و …
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
:: موضوعات مرتبط:
رمان ,
,
:: برچسبها:
آندروید, آیفون, اندروید, ایفون, جاوا, داستان, داستان ایرانی, داستان عاشقانه, دانلود, دانلود رایگان رمان, دانلود رایگان رمان مرد من, دانلود رایگان کتاب, دانلود رمان, دانلود رمان pdf, دانلود رمان الکترونیکی, دانلود رمان اندروید, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان برای اندروید, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان عاشقانه ایرانی, دانلود رمان مرد من, دانلود رمان مرد من کامل, دانلود رمانهای yegane, دانلود مرد من, دانلود مرد من pdf, دانلود مرد من اندروید, دانلود مرد من موبایل, دانلود مرد من کامل, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب ایرانی, دانلود کتاب ایرانی عاشقانه, دانلود کتاب برای اندروید, دانلود کتاب داستان, دانلود کتاب رایگان, دانلود کتاب رمان, دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب عاشقانه, دانلود کتاب مرد من, دانلود کتاب موبایل, رمان, رمان pdf, رمان اندروید, رمان ایرانی, رمان برای اندروید, رمان جدید, رمان عاشقانه, رمان عاشقانه جدید, رمان مرد من, رمان مرد من yegane, رمان مرد من موبایل, رمان مرد من کامل, رمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 2:10 |
بازدید : 2219 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
اوحدالدّین محمّدبن محمّد انوری معروف بهانوری ابیوردی و «حجّةالحق» از جملهٔ شاعران و دانشمندان ایرانی سده ۶ قمری در دوران سلجوقیان است. وی در یکی از دهات کوچک ناحیه ابیورد یا باورد در نزدیکی میهنه که باذنه خوانده می شده است تولد یافته است که از توابع خابران یا دشت خاوران است .تخلص شاعر نخست خاوری بوده است به اعتبار نسبتش به ناحیه دست خاوران و تخلص انوری را در دوران کمال شاعری برگزید
انوری استاد قصیده سرای شعر پارسی و آراسته به هنرهای خوشنویسی و موسیقی بودهاست. او از دانشهای ریاضیات، فلسفه و موسیقی بهرهور و در دستورات اخترشناسی به زبان خود مرجع بودهاست. وجود گواهها و نشانههایی در شعر انوری سخن از آگاهی او از موسیقی دارد و همین امر برخی از پژوهندگان را برانگیخته تا او را موسیقیدانی تحصیل کرده بدانند
انوری از مردم روستای بازنه (بدنه) ابیورد و پدرش از کارگزاران درباری و به گفتهای سرپرست میهنه بود. او برای پسر خود میراث فراوانی به جا گذاشت که انوری همه را صرف خوشگذرانی و عیاشی کرد و پس از مدتی از فرط تهیدستی، ناچار به شاعری در دربار شاهان شد.
به گفته دولتشاه سمرقندی، او در جوانی، چندی در مدرسه منصوریه توس به دانش آموختن علمها پرداخت و دانشهای عقلی و نقلی از قبیل فلسفه، اخترشناسی، موسیقی، ریاضیات، پزشکی، منطق و ادبیات عرب را فرا گرفت. در شعرهای او اشارهای است که بر اثر علاقه به آثار پورسینا، عیون الحمة او را به خط خود کتابت کردهاست.
انوری سفرهایی به موصل، بغداد، بلخ، مرو، نیشابور و فرارود کردهاست، ولی در دوران کمال شاعری اقامتگاهش مرو، تختگاه سلطان سنجر سلجوقی بود. هنگامی که قطعهای در هجو مردم بلخ به نام انوری منتشر شد، خشم و غوغایی در مردم بلخ برانگیخت و کار به آنجا کشید که قصد کشتنش را کردند، اما جمعی از بزرگان بلخ به شفاعت از او برخاستند و انوری جان سالم به در برد.
انوری دارای طبعی قوی بوده، در بیان معانی مشکل به صورتی روان مهارت داشت، و چیرهدستی خود در قصیده و غزل را به اثبات رسانید. آرامگاه وی در بلخ است.
آثار ادبی
دیوان شعرهایش را کسانی چون سعید نفیسی و مدرس رضوی تصحیح و بازنگری کردهاند. انوری در قصیده و قطعه اعجاز میکند و از تلمیح گویان چیره دست است. از حیث روانی الفاظ و کلمات و ترکیبها به متنبی و سید حمیری و ابوالعتاهیه شبیهاست در زبان عرب. از لحاظ عقیدتی بسیاری چون قاضی تستری صاحب مجالس و الامین العاملی صاحب اعیان الشیعه و طهرانی مولف الذریعه و افندی و غیرهم قائل به تشیع وی هستند. از کتابهایی که درباره وی نگاشته شدهاست به مفلس کیمیا فروش شفیعی کدکنی میتوان اشاره کرد. مدفن وی را گرچه بعضی تبریز دانستهاند اما بهظاهر گفتار درستتر در مورد محل دفنش، بلخ میباشد.
:: برچسبها:
زندگی انوری -زندگی نامه-بیوگرافی انوری - زندگی نامه انوری -بیوگرافی انوری -بیوگرافی انوری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 2:9 |
بازدید : 13863 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
عماد خراسانی در سال 1300 در مشهد به دنیا آمد واز دوازده سالگی به سرودن شعر پرداخت . دیوان اشعار وا چندین بار چاپ شده است . مجموعه ای از اشعارش نیز با عنوان ورقی چند از دیوان عماد خراسانی با مقدمه مهدی اخوان ثالث منتشر شده است .دیوان کامل او نیز منتشر شده است
عماد خراسانی یکی از مشهورترین غزلسرایان معاصر است که بسیاری از غزلهای او در حافظه دوستداران شعر کلاسیک معاصر نقش بسته است . عماد خراسانی شاعر عاشقانه هاست ، عشق در شعر او کیفیتی خاص و عمری پایدار دارد .از این روست که وقتی از عشق سخن میگوید از ژرفای روح و جان خویش بانگ بر می آورد عماد در اکثر قالبهای کلاسیک شعر فارسی اشعار زیبا و ارزشمندی آفریده است . غزلهای ناب و قطعات و مسمطهاس ترکیبی و مثنوی های زیبا ، مجموعه اشعار او را کامل می کنند . عماد به شعر ایرج میرزا و ساده گویی و صداقت وی علاقه و توجهی بارز نشان داده است .
عماد زبانی روان ، گویا ، گیرا ، زنده و پر احساس دارد که در عین حال فصیح و شیواست.
مهدی اخوان ثالث در مقدمه ورقی چند از دیوان عماد میگوید « سخن عماد اغلب فصیح و بلیغ و بلند است و اگر فتوری در کلامش دیده می شود از آن جهت است که او بعد از سرودن و فرود آمدن از حال سرایش و تغنی در موالید طبع خود کمتر نجدید نظر و آرایش روا می دارد »
اشعار عماد اشعاری هستند که از درون جان وی میتراود و زبان دل اوست و نافذ در دل و جان همگان
وی عاقبت در صبح روز شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۲ در تهران در سن ۸۲ سالگی درگذشت
:: برچسبها:
زندگی عماد خراسانی -زندگی نامه-بیوگرافی عماد خراسانی - زندگی نامه عماد خراسانی -بیوگرافی عماد خراسانی -بیوگرافی عماد خراسانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 2:6 |
بازدید : 1062 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
حبیب یغمایی؛ محقق ادبی، روزنامهنگار، و شاعر در سال ۱۲۸۰ شمسی در دهکده مسکین «خور» در خانهای محقر و گلین به دنیا آمد
پدرش حاج میرزا اسدالله منتخبالسادات خوری و مادرش شاعر و از تبار یغمای جندقی بود و به همین علت وی فامیلی یغمایی را برای خود برگزید.
نیای پدری و نیای مادری حبیب یغمایی هر دو فقیه و دانشمند و عالمان دین بودند. حبیب راه اجداد را دنبال کرد.
-
جاذبههای گردشگری خور و بیابانک / آرامگاه استاد حبیب یغمایی
وی در دوران کودکی در مکتبخانههای خور و در خدمت پدر درس خواند و یغمایی در جوانی برای دانش اندوزی رهسپار شاهرود شد و در 20 سالگی زدواج کرد.
یغمایی در سال 1300 شمسی پس از ازدواج راهی تهران شد و در مدسه آلیانس و پس از آن در دارالمعلمین عالی نزد استادانی چون علامه اقبال آشتیانی و عبد العظیم خان قریب به تحصیل پرداخت.
وی در سال 1314 به مدیریت کل نگارش وزارت معارف منصوب شد و به کار تدوین کتب درسی نظارت داشت.
در سال ۱۳۱۲ همکاری مستمر او با محمدعلی فروغی آغاز شد که تا پایان عمر فروغی در ۱۳۲۱ ادامه یافت. در این دوران کلیات سعدی به تصحیح فروغی با همکاری یغمایی انتشار یافت.
همزمان یغمایی گرشاسبنامه اسدی طوسی را ویرایش و چاپ کرد و کتابی محققانه به نام سعدینامه گردآوری کرد و جزو انتشارات مجلهٔ آموزش و پرورش به چاپ رساند.
مرحوم یغمایی در سال 1327 شمسی مجله یغما را تاسیس کرد و در همین سال به ریاست معارف کرمان برگزیده شد.
در سال ۱۳۳۱ در زمان وزارت فرهنگ دکتر مهدی آذر، یغمایی رئیس اداره انطباعات شد. به پیشنهاد او نام اداره به اداره نگارش تغییر یافت. در هنگام تصدی این مقام با تعدادی از شخصیتهای برجستهٔ فرهنگی و ادبی آشنا شد. نیما یوشیج زمانی کارمند اداره او بود.
یغمایی پس از سالها تدریس در دارالفنون، دارالمعلمین عالی و دانشگاه تهران از کار دولتی بازنشسته شد. در سال 1355 دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به پاس خدمات ارزندهاش به فرهنگ کشور، دکترای افتخاری زبان و ادبیات فارسی به او اعطاء کرد.
در آخرین مجمع کنگره تحقیقات ایرانی در شهریور ۱۳۵۶ در دانشگاه کرمان، مقارن با سیامین سال انتشار مداوم مجله یغما، در یکی از جلسات کنگره از مجله و مدیر آن حبیب یغمایی به اتفاق چند تن دیگر تجلیل شد.
حبیب یغمایی در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۳ در تهران درگذشت، پیکر او به زادگاهش؛ خور و بیابانک انتقال یافت و در آرامگاه احداثی خود آرام گرفت.
:: برچسبها:
زندگی حبیب یغمایی-زندگی نامه-بیوگرافی حبیب یغمایی- زندگی نامه حبیب یغمایی -بیوگرافی حبیب یغمایی-بیوگرافی حبیب یغمایی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 2:1 |
بازدید : 1839 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
محمدرضا آقاسی، 24 فروردین ماه سال 1338 در تهران در خانوادهای مذهبی و شاعر متولد شد. وی به علت اختلاف نظر با مسئولین هنرستان تجسمی ادامه تحصیل نداد و به مدرک سیکل اکتفا کرد. ایشان قبل از انقلاب، در سالهای 55 و 56 به عضویت انجمنهای ادبی آن زمان درآمد و بعد از انقلاب نیز از محضر اساتیدی چون مهرداد اوستا و یوسف میرشکاک استفاده نمود. وی از سال 51 شروع به سرودن شعر نمود اما عمده اشعار وی متعلق به سالهای 68 به بعد است. آقاسی مدتی نیز در جبهههای جنگ در مناطق شوش دانیال و جزیره مجنون و سه راه جفیر و شلمچه بود. از او اشعار زیادی در خصوص جبهه و اهل بیت بر جای مانده است که با مثنوی بلند شیعه در جامعه شناخته شد، محمدرضا آقاسی ، شاعر و مثنوی سرای اهل بیت عصمت و طهارت ، بامداد سه شنبه سوم خرداد ماه 84 به علت عارضه قلبی در مرکز تخصصی قلب تهران ، در سن46 سالگی ؛ دار فانی را وداع گفت. پیکر پاک و نورانی وی 5 خردادماه از مقابل معراج الشهدای تهران تشییع و در قطعه 25 شهیدان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. روحش شاد که دنیای انتظار را بویی نو بخشید. کلام آخر ! اگر او نبود چه کسی به مانند عمار یاسر مشکلات جامعه شیعه را شناسایی و یادآوری میکرد؟ من واقعا شرمنده ی این عزیز هستم که نتوانستم چون او شعر بگویم و قلم بدست گیرم... امیدوارم مهدی «عج» دستش گیرد... یا مهدی ادرکنی.
:: برچسبها:
زندگی محمدرضا آقاسی-زندگی نامه-بیوگرافی محمدرضا آقاسی- زندگی نامه محمدرضا آقاسی -بیوگرافی محمدرضا آقاسی-بیوگرافی محمدرضا آقاسی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 1:37 |
بازدید : 19990 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 1:33 |
بازدید : 38507 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
تا دل مسکین من در کار تست آرزوی جـــــان مـــن دیــــدار تسـت جــان و دل در کـــار تــــــو کـــردم فـــدا کــــار مـن ایـــن بــود دیگـــر کــــار تست
:: برچسبها:
شعر انوری ,
اشعار انوری ,
شعر ,
انوری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 1:28 |
بازدید : 1912 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 1:20 |
بازدید : 7375 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 1:12 |
بازدید : 5209 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
با همه لحن خوش آوایی ام در به در کوچه تنهایی ام ای دو سه تا کوچه زما دورتر نغمه تو از همه پرشورتر
:: برچسبها:
شعرآقاسی ,
اشعار آقاسی ,
شعر ,
آقاسی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 17:9 |
بازدید : 3574 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 17:5 |
بازدید : 1217 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
مجتبی کاشانی در سال 1327 در خانواده ای معمولی در مشهد به دنیا آمد . پس از اخذ دیپلم جهت ادامه تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه شیراز شد . و در سال 1356 فوق لیسانس خود را از مرکز مطالعات مدیریت وابسته به دانشگاه هاروارد دریافت نمود و در سالهای 1356و 1367و 1369، به ترتیب دوره های مدیریت صنعتی ،مهندسی صنایع و کنترل کیفیت فراگیر را در ژاپن گذراند . حس نوع دوستی و عدالت خواهی از مواردی بوده که همیشه او را تحت تاثیر قرار میداده و این را در همه آثارش می توان مشاهده نمود .
او در شعر نو هم به موفقیت هایی رسید.تاکنون هفت کتاب با نام های : از خواف تا ابیانه ،بارن عشق ، به آیندگان ، روزنه ، پل ، عشق بازی به همین آسانی ست ،خویشتن را باور کن و دو کتاب در رابطه با مدیریت : از گاراژ تا کلینیک ، نقش دل در مدیریت، از این مدیر فیلسوف و شاعر منتشر شده . کاشانی مدیر صنعت و مشاور صنعت بود و با همه خشونت ها صنعت ،او یک شاعر بود . کاشانی می گوید : به دلیل اینکه هنر و کار از هم جدا شده اند ما اکنون با مشکل رو به رو هستیم و یکی از خصوصیاتی که در کمتر هنرمندی می توان یافت ، الفت دادن و گره زدن شعر با جریانات زندگی اجتماعی است... در سال 1357 همكاری خود را با شورای شعر و موسیقی رادیو شروع كرد و چند سرود كه خیلی هم سروصدا كرد برای رادیو ساخت مثل «بابا خون داد, دلیرانه, همشاگردی سلام, جانباز, مدرسهها واشده و...» كه مدتها در مدارس از سرودهای بچهها بود و از رادیو و تلویزیون پخش میشد.... به همت او و انجمنی که پایه گذاری کرده بود 240 مدرسه توسط اعضا گروه و كمكهای جمعآوری شده، از مردم ساخته شد... شعرهای اجتماعی او – خیلی موفق بودند. اكثر شعرهای او طرفدار داشت اما شعر «مدرسه عشق» كه در كتاب آخرش به نام «عشقبازی به همین آسانی است», چاپ شده، خیلی معروف است... در قسمتهایی از وصیتنامه اش گفته است: «من كاری نتوانستم برای مردم انجام دهم, حاصل عمر من برای ملتم و كشورم 200 مجتمع آموزشی است كه با پول مردم و دوستانم در انجمن یاوری ساختم و شش كتاب شعر كه برای مردم و به عشق آنها سرودهام و تعدادی كارخانه منظم و زیبا شده و هزاران كارگر و كارمند و متخصص صنعتی. امیدوارم از آنها پاسداری شود به هر حال به قول پاستور من از آنچه در توان داشتم انجام دادم و اینك در لحظه وداع از این نظر احساس شرمندگی نمیكنم و این را به خوبی در شعر «اهل به آینده» در كتاب روزنهگفتهام. در وصیتنامهاش به همه وصیت دوستی و عشق كرده «عاشق باشید و در هر كاری با ایمان به خدا پیش بروید حتماً موفق می شوید"... این شاعر اجتمایی و خیر مدرسه ساز در 24 آذر 1383 در تهران در اثر بیماری سرطان فوت كرد. یادش گرامی باد.
:: برچسبها:
زندگی مجتبی کاشانی-زندگی نامه-بیوگرافی مجتبی کاشانی- زندگی نامه مجتبی کاشانی -بیوگرافی مجتبی کاشانی-بیوگرافی مجتبی کاشانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 16:58 |
بازدید : 4317 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 16:54 |
بازدید : 3685 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 16:50 |
بازدید : 17645 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 16:43 |
بازدید : 5144 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
جمعه 8 خرداد 1394 ساعت 23:35 |
بازدید : 1746 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
نام رمان : بی خوابی یا جادوی چشمان او!
حجم کتاب : ۲٫۴ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ (ePub) – اندروید ۰٫۸ (APK)
تعداد صفحات :۲۰۵
قسمتی از رمان
یه برهه از زمان… یه برهه ی پر فراز و نشیب از زندگی زنی که شوهرش بی هیچ دلیلی ترکش کرده و اونو بین تمام باورهای غلط و درستش تنها گذاشته… یه برهه ی زمانی سخت و طاقت فرسا برای یه زن جوون ۲۰ ساله… اما حالا بعد از ۸ سال اون مرد برگشته… شوهرش برگشته… مسبب تمام رنج ها و غصه هاش… باعث و بانی تمام حرفایی که به حق و نا حق شنیده… یه برهه ی زمانی ، پر از گره و معما… و زنی که می جنگه تا زندگیش رو حفظ کنه… تا آخرین نفس…
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
:: موضوعات مرتبط:
رمان ,
,
:: برچسبها:
آندروید, آیفون, اندروید, ایفون, بی خوابی یا جادوی چشمان او, بی خوابی یا جادوی چشمان او کامل, بیتا تقوی, جاوا, داستان, داستان ایرانی, داستان عاشقانه, دانلود, دانلود بی خوابی یا جادوی چشمان او, دانلود بی خوابی یا جادوی چشمان او pdf, دانلود بی خوابی یا جادوی چشمان او اندروید, دانلود بی خوابی یا جادوی چشمان او موبایل, دانلود بی خوابی یا جادوی چشمان او کامل, دانلود رایگان رمان, دانلود رایگان رمان بی خوابی یا جادوی چشمان او, دانلود رایگان کتاب, دانلود رمان, دانلود رمان pdf, دانلود رمان الکترونیکی, دانلود رمان اندروید, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان برای اندروید, دانلود رمان بی خوابی یا جادوی چشمان او, دانلود رمان بی خوابی یا جادوی چشمان او کامل, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان عاشقانه ایرانی, دانلود رمانهای بیتا تقوی, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب ایرانی, دانلود کتاب ایرانی عاشقانه, دانلود کتاب برای اندروید, دانلود کتاب بی خوابی یا جادوی چشمان او, دانلود کتاب داستان, دانلود کتاب رایگان, دانلود کتاب رمان, دانلود کتاب رمان ایرانی, دانلود کتاب عاشقانه, دانلود کتاب موبایل, رمان, رمان pdf, رمان اندروید, رمان ایرانی, رمان برای اندروید, رمان بی خوابی یا جادوی چشمان او, رمان بی خوابی یا جادوی چشمان او بیتا تقوی, رمان بی خوابی یا جادوی چشمان او موبایل, رمان بی خوابی یا جادوی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 8 خرداد 1394 ساعت 23:31 |
بازدید : 5689 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
نام رمان : رنگین کمان بی رنگ
حجم کتاب : ۱٫۹ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۱ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)
تعداد صفحات : ۱۶۴
قسمتی از رمان
دختر و پسری قصد دارند از کشور خارج بشن تا بتونن رویاهای خودشون رو به حقیقت تبدیل کنن. رویاهایی که توی ایران نمیشه به اونها رسید. مخصوصاً رویای دختر داستان! این دو نفر هیچ پولی نداشتن و هرکدوم گذشته ی رمز آلودی داشتند. گذشته ای که باعث شده بود، اون ها با هم زندگی کنند. نه مثل همه ی همخونه های رمان های دیگه. این دو بخاطر بی پولی و گذشته شون، و همچنین آینده شون داشتند باهم زندگی می کردند. چون پولی در بساط نداشتن و خیلی زود هم میخواستن از کشور خارج بشن، تصمیم به دزدی می گیرن. چرا دزدی؟ چون ممکن بود سنشون بره بالا و نتونن هیچ وقت به آرزوهاشون برسن؛ یا حداقل خودشون این فکرو می کردن. نمیخواستن… اما عاشق هم شدن و هر کدوم رفتند یه کشوری و …
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
:: موضوعات مرتبط:
رمان ,
,
:: برچسبها:
آندروید ,
آیفون ,
اندروید ,
ایفون ,
جاوا ,
داستان ,
داستان ایرانی ,
داستان عاشقانه ,
دانلود ,
دانلود رایگان رمان ,
دانلود رایگان رمان رنگین کمان بی رنگ ,
دانلود رایگان کتاب ,
دانلود رمان ,
دانلود رمان pdf ,
دانلود رمان الکترونیکی ,
دانلود رمان اندروید ,
دانلود رمان ایرانی ,
دانلود رمان برای اندروید ,
دانلود رمان رنگین کمان بی رنگ ,
دانلود رمان رنگین کمان بی رنگ کامل ,
دانلود رمان عاشقانه ,
دانلود رمان عاشقانه ایرانی ,
دانلود رنگین کمان بی رنگ ,
دانلود رنگین کمان بی رنگ pdf ,
دانلود رنگین کمان بی رنگ اندروید ,
دانلود رنگین کمان بی رنگ موبایل ,
دانلود رنگین کمان بی رنگ کامل ,
دانلود کتاب اندروید ,
دانلود کتاب ایرانی ,
دانلود کتاب ایرانی عاشقانه ,
دانلود کتاب برای اندروید ,
دانلود کتاب داستان ,
دانلود کتاب رایگان ,
دانلود کتاب رمان ,
دانلود کتاب رمان ایرانی ,
دانلود کتاب رنگین کمان بی رنگ ,
دانلود کتاب عاشقانه ,
دانلود کتاب موبایل ,
رمان ,
رمان pdf ,
رمان اندروید ,
رمان ایرانی ,
رمان برای اندروید ,
رمان جدید ,
رمان رنگین کمان بی رنگ ,
رمان رنگین کمان بی رنگ موبایل ,
رمان رنگین کمان بی رنگ کامل ,
رمان عاشقانه ,
رمان عاشقانه جدید ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 18:5 |
بازدید : 3678 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
مهدی اخوان ثالث (زاده اسفند ۱۳۰۷، مشهد- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹، تهران) شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی است. تخلص وی در اشعارش «م. امید» بود.
اخوان ثالث در شعر کلاسیک ایران توانمند بود. وی به شعر نو گرایید او آثاری دلپذیر در هر دو نوع شعر به جای نهادهاست. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقیایی بودهاست.
زادروز : اسفند ۱۳۰۷
مشهد، استان خراسان
درگذشت : ۴ شهریور ۱۳۶۹
تهران
آرامگاه : توس در کنار آرامگاه فردوسی
ملیت : ایرانی
پیشه : شاعری
سبک : شعر نو
لقب : م. امید
همسر : ایران اخوان ثالث
فرزندان : لاله، لولی، تنسگل، توس، زردشت، مزدک علی
والدین : علی و مریم
تبار
پدر او که علی نام داشت، یکی از سه برادری بود که از اردکان در استان یزد به مشهد نقل مکان کرد و از این رو آنان نام خانوادگیشان را اخوان ثالث به معنی برادران سهگانه گذاشتند.
زندگی
•مهدی اخوان ثالث در سال ۱۳۰۷ در توس نو مشهد چشم به جهان گشود.
•در مشهد تا دوره متوسطه ادامه تحصیل داد.
•از نوجوانی به شاعری روی آورد و در آغاز قالب شعر کهن را برگزید.
•در سال ۱۳۲۶ دوره هنرستان مشهد رشته آهنگری را به پایان برد و همان جا در همین رشته آغاز به کار کرد. در آغاز دههٔ بیست زندگیش به تهران آمد و پیشهٔ آموزگاری را برگزید.
•اخوان چند بار به زندان افتاد و یک بار نیز به حومه کاشان تبعید شد.
•در سال ۱۳۲۹ بادختر عمویش ایران (خدیجه) اخوان ثالث ازدواج کرد.
•در سال ۱۳۳۳ برای دومین بار به اتهام سیاسی زندانی شد.
•پس از آزادی از زندان در ۱۳۳۶ به کار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد.
•در سال ۱۳۵۳ از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو و تلویزیون ملی ایران به کار پرداخت.
•در سال ۱۳۵۶ در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم بهتدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد.
•در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته (بازنشانده) شد.
•در سال ۱۳۶۹ به دعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل برای نخستین بار به خارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر در چهارم شهریور ماه همان سال از دنیا رفت طبق وصیت وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
•از او ۴ فرزند بهجای ماندهاست.
شاعری و سیاست
مهدی اخوان ثالث نخستین دفتر شعرش را با عنوان ارغنون در سال ۱۳۳۰ منتشر کرد.
اگرچه اخوان در دهه بیست فعالیت شعری خود را آغاز کرد، اما تا زمان انتشار دومین دفتر شعرش، زمستان، در سال ۱۳۳۶، در محافل ادبی آن روزگار شهرت چندانی نداشت.
با اینکه نخست به سیاست گرایش داشت ولی پس از رویداد ۲۸ مرداد از سیاست تا مدتی روی گرداند. چندی بعد با نیما یوشیج و شیوهٔ سرایندگی او آشنا شد. شاهکار اخوان ثالث شعر زمستان است.
علی خامنهای گفتهاست:«پس از انقلاب به اخوان تلفن کردم و گفتم بیایید توی میدان و با شعر، با زبان، از انقلاب حمایت کنید.» اخوان پاسخ میدهد: «ما همیشه بر سلطه بودهایم نه با سلطه».
علی خامنهای در یکی از خطبههای نماز جمعه خود اخوان را «هیچ» خطاب کرد و اخوان شعری با مطلع «هیچیم و چیزی کم» در پاسخ به او سرود.
سبکشناسی
مهارت اخوان در شعر حماسی است. او درونمایههای حماسی را در شعرش به کار میگیرد و جنبههایی از این درونمایهها را به استعاره و نماد مزین میکند.
به گفته برخی از منتقدان، تصویری که از م. امید در ذهن بسیاری به جا مانده این است که او از نظر شعری به نوعی نبوت و پیامآوری روی آورده (تعریف شعر از نظر اخوان: شعر محصول بیتابی انسان در لحظاتی است که در پرتو شعور نبوت قرار میگیرد) و از نظر عقیدتی آمیزهای از تاریخ ایران باستان و آراء عدالتخواهانه پدید آوردهاست و در این راه گاه ایراندوستی او جنبه نژادپرستانه پیدا کردهاست.
اما اخوان این موضوع را قبول نداشت و در این باره گفتهاست: «من به گذشته و تاریخ ایران نظر دارم. من عقده عدالت دارم، هر کس قافیه را میشناسد، عقده عدالت دارد، قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است…. گهگاه فریادی و خشمی نیز داشتهام.»
شعرهای اخوان در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازهای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تاثیری عمیق دارد.
هنر اخوان در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعهای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در همنسلان او و نسلهای بعد گذاشت.
اخوان از نگاه دیگران
من نه سبک شناس هستم نه ناقد…. من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خود برداشت داشتهام…. شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم… مهدی اخوان ثالث
جمال میرصادقی، داستاننویس و منتقد ادبی در باره اخوان گفتهاست: من اخوان را از آخر شاهنامه شناختم. شعرهای اخوان جهانبینی و بینشی تازه به من داد و باعث شد که نگرش من از شعر به کلی متفاوت شود و شاید این آغازی برای تحول معنوی و درونی من بود.
نادر نادر پور، شاعر معاصر ایران که در سالهای نخستین ورود اخوان به تهران با او و شعر او آشنا شد معتقد است که هنر م. امید در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته مجموعهای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم نسلان او و نسلهای بعد گذاشت.
نادرپور گفتهاست: «شعر او یکی از سرچشمههای زلال شعر امروز است و تاثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق کرد و نمونهای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت. اخوان مضامین خاص خودش را داشت، مضامینی در سوگ بر آنچه که در دلش وجود داشت – این سوگ گاهی به ایران کهن بر میگشت و گاه به روزگاران گذشته خودش و اصولا سرشار از سوز و حسرت بود- این مضامین شیوه خاص اخوان را پدید آورد به همین دلیل در او هم تاثیری از گذشته میتوانیم ببینیم و هم تاثیر او را در دیگران یعنی در نسل بعدی میتوان مشاهده کرد.»
اما خود اخوان زمانی گفت نه در صدد خلق سبک تازهای بوده و نه تقلید، و تنها از احساس خود و درک هنری اش پیروی کرده: «من نه سبک شناس هستم نه ناقد… من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خودم برداشت داشتم. در مقدمه زمستان گفتهام که میکوشم اعصاب و رگ و ریشههای سالم و درست زبانی پاکیزه و مجهز به امکانات قدیم و آنچه مربوط به هنر کلامی است را به احساسات و عواطف و افکار امروز پیوند بدهم یا شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم….»
هوشنگ گلشیری، نویسنده معاصر ایرانی مهدی اخوان ثالث را رندی میداند از تبار خیام با زبانی بیش و کم میانه شعر نیما و شعر کلاسیک فارسی. وی میگوید تعلق خاطر اخوان را به ادب کهن هم در التزام به وزن عروضی و قافیه بندی، ترجیع و تکرار میتوان دید و هم در تبعیت از همان صنایع لفظی قدما مانند مراعات النظیر و جناس و غیره.
اسماعیل خویی، شاعر ایرانی مقیم بریتانیا و از پیروان سبک اخوان معتقد است که اگر دو نام از ما به آیندگان برسد یکی از آنها احمد شاملو و دیگری مهدی اخوان ثالث است که هر دوی آنها از شاگردان نیمایوشیج هستند.
به گفته آقای خویی، اخوان از ادب سنتی خراسان و از قصیده و شعر خراسانی الهام گرفتهاست و آشنایی او با زبان و بیان و ادب سنتی خراسان به حدی زیاد است که این زبان را به راستی از آن خود کردهاست. آقای خویی میافزاید که اخوان دبستان شعر نوی خراسانی را بنیاد گذاشت و دارای یکی از توانمندترین و دورپروازترین خیالهای شاعرانه بود. اسماعیل خویی معتقد است که اخوان همانند نیما از راه واقع گرایی به نماد گرایی میرسد.
وی درباره عنصر عاطفه در شعر اخوان میگوید که اگر در شعر قدیم ایران باباطاهر را نماد عاطفه بدانیم، شعری که کلام آن از دل بر میآید و بر دل مینشیند و مخاطب با خواندن آن تمام سوز درون شاعر را در خود بازمی یابد، اخوان فرزند بی نظیر باباطاهر در این زمینهاست.
غلامحسین یوسفی در کتاب چشمه روشن میگوید مهدی اخوان ثالث در شعر زمستان احوال خود و عصر خود را از خلال اسطورهای کهن و تصاویری گویا نقش کردهاست.
شعر زمستان در دی ماه ۱۳۳۴ سروده شدهاست. به گفته غلامحسین یوسفی، در سردی و پژمردگی و تاریکی فضای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است که شاعر زمستان اندیشه و پویندگی را احساس میکند و در این میان، غم تنهایی و بیگانگی شاید بیش از هر چیز در جان او چنگ انداختهاست.
درگذشت
اخوان ثالث چهل روز پس از بازگشت از خانه فرهنگ آلمان در چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت. وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شدهاست.
نمونه اشعار
زمستان
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه میآید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولیوش مغموم
منم من، سنگ تیپاخوردهٔ رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمهٔ ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه میگویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت میدهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما بردهاست این، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است
چون سبوی تشنه
از تهی سرشار،
جویبار لحظهها جاریست.
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ،
دوستان و دشمنان را میشناسم من.
زندگی را دوست میدارم؛
مرگ را دشمن.
وای، اما – با که باید گفت این؟ – من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن.
جویبار لحظهها جاری.
کتابشناسی
اشعار
ارغنون، انتشارات تهران، (۱۳۳۰)
زمستان، انتشارات زمان، (۱۳۳۵)
آخر شاهنامه، انتشارات زمان، (۱۳۳۸)
از این اوستا، انتشارات مروارید، (۱۳۴۵)
منظومه شکار، انتشارات مروارید، (۱۳۴۵)
پاییز در زندان، انتشارات مروارید، (۱۳۴۸)
عاشقانهها و کبود (۱۳۴۸)
بهترین امید (۱۳۴۸)
برگزیده اشعار (۱۳۴۹)
در حیاط کوچک پاییز در زندان (۱۳۵۵)
دوزخ اما سرد (۱۳۵۷)
زندگی میگوید اما باز باید زیست… (۱۳۵۷)
ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم (۱۳۶۸)
گزینه اشعار (۱۳۶۸)
شاملو مردی دوست داشتنی
سایر آثار
آوردهاند که فردوسی (کتاب کودکان , ۱۳۵۴)
درخت پیر و جنگل (۱۳۵۵)
پیر و پسرش (قصهای نه کوتاه برای بچهها)
نقیضه و نقیضه سازان (بحث و تحقیق ادبی)
کتاب مقالات (جلد اول)
بدعتها و بدایع نیما یوشیج (کتابی مفصل در بحث و تحقیق شیوه نو نیمایی در شعر فارسی , ۱۳۵۷)
عطا و لقای نیما یوشیج (۱۳۶۱)
:: برچسبها:
زندگی نامه مهدی اخوان ثالث ,
زندگی نامه ,
بیوگرافی مهدی اخوان ثالث ,
زندگی نامه ر ,
بیوگرافی ر ,
بیوگرافی مهدی اخوان ثالث ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 18:2 |
بازدید : 4201 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
عبید زاکانی قزوینی در اواخر قرن هفتم هجری دیده به جهان گشود . علت اشتهار وی به زاکانی انتشساب او به خاندان زاکان است که اصلا عرب بودند وبعد از مهاجرت به ایران به حدود قزوین رفتند و در آن نواحی سکونت گزیدند . اثار فراوانی از نظم و نثر عبید باقی مانده است . اشعار وی بطور کلی بر دوقسمت است .
-
اشعار هزل و مطابیه
-
اشعار جدی
عبید زاکانی شاعر و نویسنده مشهور قرن هشتم هجری است . او با خط و ادب و آداب و فنون دبیری و علوم و اطلاعات عمومی رایج در تمدن اسلامی آشنا بوده و آنها را با هنر شاعری و نویسندگی در آمیخته است . عبید زاکانی در هر دو قسمت اشعارش استادی توانا بوده است . اشعار مطایبه و هزل عبید همه به قصد عیب جویی و انتقاد از اندیشه ها و گفتارها و کردارهای معاصرانش سروده شده است .
در میان این اشعار عبید از بیان کلمات رکیک ابا نکرده و گویا در این مورد روش سعدی در وی تاثیر داشته است . اما در میان همین اشعار ابیات و قطعاتی که مضمون شوخیهای لطیف و دور از کلمات رکیک باشد کم نسیت و برخی از آنها در نهایت استادی و زبر دستی به نظم در آمده است .منظومه موش و گربه از همین قسم است و آن را باید از بهترین منظومه های انتقادی شمرد که با لحنی کاملا طنز آمیز و همراه با زبان مطایبه و به شیوه قصه پردازان شوخ طبع و با مهارتی شگفت انگیز ساخته شده است .منظومه موش و گربه جنبه تمثیلی دارد ، عیبد وضع موشها را وضع طبقه عامه مردم گرفته و گربه را از طبقه قضات و حکام و
قصه موش و گربه نزد همه فارسی زبانان ان روزگار شهرت یافته و مدتها در کتب درسی کودکان می آمد .
اشعار جدی عبید زاکانی مشتمل بر سه هزار بیت است که مرکب از قصاید و ترکیب بند ها و ترجیع ها و غزلیات و مقطعات و رباعیات و نیز مثنوی طولانی عشاق نامه است .
در قصاید عبید اشاره به حوادث تاریخی کم است . غزلیات او فصیح و در غایت لطافت و غالبا در استقبال از سعدی و متاثر از شیوه گفتار آن استاد بزرگ است . اما موضوع غزل های عبید تنها عشق نیست بلکه در آنها مطالب ابتکاری فراوان یافت میشود .
در مثنوی عشاق نامه که وصفی عالی از خود شاعر و عشق جانسوز اوست مضمین از هر حیث تازه و ابتکاری است
عبید مخالف تصوف و قلندی بوده که در عهد وی رایج بوده است . او مردی تیزبین در مسائل اجتماعی بوده و طبقات مختلف اجتماع عصر خود را با نظر انتقاد می نگریست و عیبهای آنها را به باد اشتهزا می گرفت . در مجموع عبید زاکانی توانا ترین نویسنده و شاعری است که توانست به صورتهای گوناگون به طعن و ظنز به تعریض و تصریح ريال معضلات جامعه آن دوران را بیان کند. او از همه شاعران و نویسندگان فارسی تا آن زمانبهتر و بیشتر از عهده این عمر بر آمده است .
او ر غالب انتقاد ها کاملا مبتکر است و مطالب تازه و ابداعی را با زبانی ساده چنان به شیرینی ادا کرده سات که هنوز م دهان به دهان می گردد .او در شعر ، زبانی سلیس و دور از پیچیدگی دارد و با نو آوری و ابتکار آثاری آفریده که به کلی در ادب پارسی تازگی دارد
ای خردمند زیرک دانا قصه موش و گربه برخوانا
از من این داستان شیرین را گوش کن همچو در غلتانا
این شنیدم که گربه ای خونخوار بود چون اژدها به کرمانا
گربه ی دوربین شیر شکار کهربا چشم و تیز مژگانا
شکمش طبل و سینه اش قاقم تیزچنگ و ستبر دندانا
با عروسان میان جامه خواب کدخدا را به خانه مهمانا
رهبر دیگ و چمچه و کاسه مشرف صحن و سفره نانا
از غریوش به وقت غریدن موش بیچاره شد هراسانا
هر کجا بو به خردنی بردی بربودی ز خام و بریانا
روزی این گربه شد به میخانه از برای شکار موشانا
در پس خم می نمود کمین همچو دزدی که در بیابانا
ناگهان موشکی ز دیواری جست بر خم می خروشانا
سر به خم نهاد و می نوشید مست شد همچو شیر غرانا
گفت کو گربه تا سرش بکنم همچو گویی زنم به چوگانا
گربه در پیش من چو سگ باشد گر شود رو به میدانا
گربه این را شنید و دم نزدی چنگ و دندان زدی به سوهانا
ناگهان جست و موش را بگرفت بفشردش به زیر دندانا
موش گفت که من غلام توام در گذر از من و گناهانا
مست بودم اگر بدی گفتم بد بگویند جمله مستانا
گربه گفتا دروغ کمتر گو نخورم من فریب و دستانا
می شنیدم هر آنچه می گفتی تف به روی تو نامسلمانا
گفت و آن موش را بکشت و بخورد پس به مسجد بشد خرامانا
دست و رو بشست و مسح کشید ورد می خواند همچو ملانا
آه از این صوفیان ارزق پوش که ندارد عقل و دانش و هوش
رقص را همچو نی کمر بسته لوت را همچو سفره حلقه به گوش
از پی صید در پس زانو مترصد چو گربه خاموش
شکر ان را که نیستی صوفی عیش میران و باده می کن نوش
خیز تا پیش از انکه نا گاهی برکشد صبحدم ، خروس ، خروش
با صبو حی کنان دردآشام با خراباتیان عشه فروش
رو به میخانه مغان آریم بهده در جام و چنگ در آغوش
با مغان باده مغانه خوریم
تا به کی غصه زمانه خوریم
:: برچسبها:
زندگی نامه عبید زاکانی-زندگی نامه-بیوگرافی عبید زاکانی- زندگی نامه عبید زاکانی -بیوگرافی عبید زاکانی-بیوگرافی عبید زاکانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 18:0 |
بازدید : 859 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.
مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال ۱۰۳۰ و یا ۱۰۳۱ هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.
شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.
شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود همواره کتب مورد نیاز طالبان علم و ادب بوده است.
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید
هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
"شیخ بهایی" بهاء الدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثی همدانی عاملی جبعی (جباعی) معروف به شیخ بهائی در سال ۹۵۳ ه.ق ۱۵۴۶ میلادی در بعلبک متولد شد. او در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام "جبع" یا "جباع" می زیسته و از نژاد "حارث بن عبدالله اعور همدانی" متوفی به سال ۶۵ هجری از معاریف اسلام بوده است.
ناحیه "جبل عامل" همواره یکی از مراکز شیعه در مغرب آسیا بوده است و پیشوایان و دانشمندان شیعه که از این ناحیه برخاسته اند، بسیارند. در هر زمان، حتی امروزه فرق شیعه در جبل عامل به وفور می زیسته اند و در بنیاد نهادن مذهب شیعه در ایران و استوار کردن بنیان آن مخصوصاً از قرن هفتم هجری به بعد یاری بسیار کرده و در این مدت پیشوایان بزرگ از میان ایشان برخاسته اند و خاندان بهائی نیز از همان خانواده های معروف شیعه در جبل عامل بوده است.
بهاءالدین در کودکی به همراه پدرش به ایران آمد و پس از اتمام تحصیلات، شیخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال ۹۹۱ هجری قمری به قصد حج راه افتاد، به بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از ۴ سال در حالی که حالت درویشی یافته بود، به ایران بازگشت.
وی در علوم فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت، مجموعه تألیفاتی که از او بر جای مانده در حدود ۸۸ کتاب و رساله است. وی در سال ۱۰۳۱ ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام جنب موزه آستان قدس دفن کردند.
شخصیت ادبی شیخ بهایی
ـ بهائی آثار برجسته ای به نثر و نظم پدید آورده است. وی با زبان ترکی نیز آشنایی داشته است. عرفات العاشقین (تألیف ۱۰۲۲ـ ۱۰۲۴)، اولین تذکره ای است که در زمان حیات بهائی از او نام برده است.
بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست. از اشعار و آثار فارسی بهائی دو تألیف معروف تدوین شده است؛ یکی به کوشش سعید نفیسی با مقدّمه ای ممتّع در شرح احوال بهائی، دیگری توسط غلامحسین جواهری وجدی که مثنوی منحول « رموز اسم اعظم » (ص ۹۴ ـ ۹۹) را هم نقل کرده است. با این همه هر دو تألیف حاوی تمام اشعار و آثار فارسی شیخ نیست.
اشعار فارسی بهائی عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. ازمثنوّیات معروف شیخ می توان از اینها نام برد: «نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز»، این مثنوی ملمّع چنانکه از نام آن پیداست در سفر حج و بر وزن مثنوی مولوی سروده شده است و بهائی در آن ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است. او این مثنوی را به طور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان دیوان فارسی وی ظاهراً به علت عدم مراجعه دقیق به کشکول متن ناقصی از این مثنوی را ارائه کرده اند.
«نان و پنیر»، این اثر نیز بر وزن و سبک مثنوی مولوی است؛ «طوطی نامه» نفیسی این مثنوی را که از نظر محتوا و زبان نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی است، بهترین اثر ادبی شیخ دانسته و با آنکه آن را در اختیار داشته جز اندکی در دیوان بهائی نیاورده و نام آن را نیز خود براساس محتوایش انتخاب کرده است.
«شیر و شکر»، اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک است. در زبان عربی این بحر شعری پیش از بهائی نیز مورد استفاده بوده است. « شیر و شکر » سراسر جذبه و اشتیاق است و علی رغم اختصار آن (۱۶۱ بیت در کلیات، چاپ نفیسی، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۸؛ ۱۴۱ بیت در کشکول، ج ۱، ص ۲۴۷ ـ ۲۵۴) مشحون از معارف و مواعظ حکمی است، لحن حماسی دارد و منظومه ای بدین سبک و سیاق در ادب فارسی سروده نشده است؛ مثنویهایی مانند «نان و خرما»، «شیخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» را نیز منسوب بدو دانسته اند که مثنوی اخیر به گزارش میر جهانی طباطبائی (ص ۱۰۰) از آنِ سید محمود دهدار است. شیوه مثنوی سرایی بهائی مورد استقبال دیگر شعرا، که بیشتر از عالمان امامیه اند واقع شده است. تنها نثر فارسی بهائی که در دیوان های چاپی آمده است، « رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش » است.
بهائی در عربی نیز شاعری چیره دست و زبان دانی صاحب نظر است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه ای دارد. مهمترین و دقیقترین اثر او در نحو، « الفوائد الصمدیه » معروف به صمدیه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو کتب درسی در مرحله متوسط علم نحو در حوزه های علمیه است. اشعار عربی بهائی نیز شایان توجه بسیار است. معروفترین و مهمترین قصیده او موسوم به « وسیله الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام » در ۶۳ بیت است که هر گونه شبهه ای را در اثناعشری بودن وی مردود می سازد. بهائی در ارجوزه سرایی نیز مهارت داشت و دو ارجوزه شیوا یکی در وصف شهر هرات به نام « هراتیه یا الزّهره » (کشکول، ج۱،ص ۱۸۹ ـ ۱۹۴) و دیگر ارجوزه ای عرفانی موسوم به « ریاض الارواح » (کشکول، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷) از وی باقی مانده است.
دوبیتیهای عربی شیخ نیز از شهرت و لطافت بسیاری برخوردار بوده که بیشتر آنها در اظهار شوق نسبت به زیارت روضة مقدّسه معصومین علیه السلام است.
شیخ محمدرضا فرزند شیخ حرّعاملی (متوفی ۱۱۱۰) مجموعه لطیفی از اشعار عربی و فارسی شیخ بهائی را در دیوانی فراهم آورده است. اشعار عربی وی اخیراً با تدوین دیگری نیز به چاپ رسیده است. بخش مهمی از اشعار عربی بهائی، لُغَز و معمّاست.
از بررسی شیوه نگارش بهائی در اکثر آثارش، این نکته هویداست که وی مهارت فراوانی در ایجاز و بیان معمّا آمیز مطالب داشته است. وی حتی در آثار فقهی اش این هنر را به کار برده که نمونه بارز آن «رسائل پنجگانه الاثناعشرّیه »، است. این سبک نویسندگی در « خلاصه الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان و الوجیزه فی الدرایه » آشکاراتر است. بهائی تبحّر بسیاری در صنعت لغز و تعمیه داشته و رسائل کوتاه و لغزهای متعدّد و معروفی به عربی از وی بر جا مانده است. مانند:
« لغزالزبده » ( لغزی است که کلمه زبده از آن به دست می آید )، « لغزالنحو »، « لغزالکشّاف » ، « لغزالصمدیه »، « لغزالکافیه » و « فائده ». نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به « کشکول شیخ بهائی» است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب بهائی محسوب می شود.
بهائی در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او که تماماً موجز و بدون حشو و زواید است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماری از آنها شروح و حواشی متعدّدی نگاشته شده است. خود بهائی نیز بر بعضی تصانیف خود حاشیه ای مفصّل تر از اصل نوشته است.
از برجسته ترین آثار چاپ شده بهائی می توان از اینها نام برد: « مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین» ( تألیف ۱۰۱۵)، که ارائه فقه استدلالی شیعه بر مبنای قرآن (آیات الاحکام) و حدیث است. این اثر دارای مقدمه بسیار مهمی در تقسیم احادیث و معانی برخی اصطلاحات حدیثی نزد قدما و توجیه تعلیل این تقسیم بندی است. از اثر مذکور تنها باب طهارت نگاشته شده و بهائی در آن از حدود چهارصد حدیث صحیح و حسن بهره برده است؛ «جامع عباسی»، از نخستین و معروفترین رساله های علمیه به زبان فارسی؛ « حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین » (تألیف ۱۰۰۷)، در فقه که تا پایان صلوه نوشته است و در آن به شرح و تفسیر بیش از یکهزار حدیث فقهی پرداخته شده است؛ « الاثنا عشریه » در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است. بهائی دراین اثر بدیع، مسائل فقهی هر باب را به قسمی ابتکاری بر عدد دوازده تطبیق کرده است، خود وی نیز بر آن شرح نگاشته است.
« زبده الاصول » این کتاب تا مدتها کتاب درسی حوزه های علمی شیعه بود و دارای بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم است. « الاربعون حدیثاً » (تألیف ۹۹۵) معروف به اربعین بهائی ؛ « مفتاح الفلاح » (تألیف ۱۰۱۵) در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسیر سورة حمد. این اثر کم نظیر که گفته می شود مورد توجه و تأیید امامان معصوم علیه السّلام قرار گرفته است.
« حدائق الصالحین » (ناتمام)، شرحی است بر صحیفة سجادیه که هر یک از ادعیة آن با نام مناسبی شرح شده است. از این اثر تنها الحدیقه الهلالیه در شرح دعای رؤیت هلال (دعای چهل و سوم صحیفة سجادیه) در دست است.
« حدیقة هلالیه » شامل تحقیقات و فوائد نجومی ارزنده است که سایر شارحان صحیفه از جمله سید علیخان مدنی در شرح خود موسوم ریاض السالکین از آن بسیار استفاده کرده اند. همچنین فوائد و نکات ادبی، عرفانی، فقهی و حدیثی بسیار در این اثر موجز به چشم می خورد.
خدمات شیخ بهائی
در عرف مردم ایران، شیخ بهائی به مهارت در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و هنوز هم به همین صفت معروف است، چنانکه معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به او نسبت می دهند. و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانه روز از روی سایه آفتاب یا به اصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام (مسجد ش-ا-ه سابق) در اصفهان هست که می گویند وی ساخته است.
در احاطه وی در مهندسی مساحی تردید نیست و بهترین نمونه که هنوز در میان است، نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و قرای مجاور رودخانه است که معروف است هیئتی در آن زمان از جانب ش-ا-ه عباس به ریاست شیخ بهائی مأمور شده و ترتیب بسیار دقیق و درستی با منتهای عدالت و دقت علمی در باب حق آب هر ده و آبادی و محله و بردن آب و ساختن مادیها داده اند که هنوز به همان ترتیب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.
دیگر از کارهای علمی که به بهائی نسبت می دهند طرح ریزی کاریز نجف آباد اصفهان است که به نام قنات زرین کمر، یکی از بزرگترین کاریزهای ایران است و از مظهر قنات تا انتهای آبخور آن ۹ فرسنگ است و به ۱۱ جوی بسیار بزرگ تقسیم می شود و طرح ریزی این کاریز را نیز از مرحوم بهائی می دانند.
دیگر از کارهای شیخ بهائی، تعیین سمت قبله مسجد امام به مقیاس چهل درجه انحراف غربی از نقطه جنوب و خاتمه دادن به یک سلسله اختلاف نظر بود که مفتیان ابتدای عهد صفوی راجع به تشخیص قبله عراقین در مدت یک قرن و نیم اختلاف داشته اند.
یکی دیگر از کارهای شگفت که به بهائی نسبت می دهند، ساختمان گلخن گرمابه ای که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است و آن حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشته اند که گلخن آن گرمابه را بهائی چنان ساخته که با شمعی گرم می شد و در زیر پاتیل گلخن فضای تهی تعبیه کرده و شمعی افروخته در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهای مدیدهمچنان می سوخت و آب حمام بدان وسیله گرم می شد و خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از کار می افتد و چون پس از مدتی به تعمیر گرمابه پرداختند و آن محوطه را شکافتند، فوراً شمع خاموش شد و دیگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنین طراحی منارجنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده می شود.
استادان شیخ بهائی
آن طور که مؤلف عالم آرا آورده است، استادان او بجز پدرش از این قرار بوده اند: "تفسیر و حدیث و عربیت و امثال آن را از پدر و حکمت و کلام و بعضی علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس یزدی مؤلف مشهور حاشیه بر تهذیب منطق معروف به حاشیه ملا عبدالله آموخت. ریاضی را از ملا علی مذهب ملا افضل قاضی مدرس سرکار فیض کاشانی فرا گرفت و طب را از حکیم عماد الدین محمود آموخت و در اندک زمانی در منقول و معقول پیش رفت و به تصنیف کتاب پرداخت."
"مؤلف روضات الجنات استادان او را پدرش و محمد بن محمد بن محمد ابی الطیف مقدسی می شمارد و گوید که صحیح بخاری را نزد او خوانده است."
علاوه بر استادان فوق در ریاضی؛ "بهائی نزد ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار در هیئت و عیون الحساب که از ریاضی دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است."
تصاویری از خانه شیخ بهایی
دست خط منسوب به شیخ بهائی. مورخ ۱۰۰۸ق. در کتاب تحریر اکر در موضوع ریاضی
:: برچسبها:
زندگی نامه ابوالحسن کسایی مروزی-زندگی نامه-بیوگرافی شیخ بهایی- زندگی نامه شیخ بهایی -بیوگرافی شیخ بهایی-بیوگرافی شیخ بهایی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:57 |
بازدید : 5148 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
محمود شبستری، منسوب به شبستر، دیهی نزدیک تبریز در آذربایجان، حدود اواسط سدهی هفتم/ سیزدهم از مادرزاد و حدود سال ۷۲۰/۱۳۲۰ درگذشت. از زندگانی او اطلاع اندکی در دست است. گلشن راز او بیان شاعرانهیی است از مذهب وحدت وجود. این کتاب به سال ۷۱۰/۱۳۱۱ در پاسخ به سؤالاتی که امیرحسینی درباب حکمت صوفیانه از خراسان برای او فرستاده بود نوشته شده است. بیان مذهب وحدت وجود این کتاب به آنچه ابنعربی (۶۳۸ ه.ق.) قبلاً گفته بود چیزی نمیافزاید. با این همه، محمود این مطلب را از استاد روحانی خویش بسیار روشنتر و دقیقتر بیان کرده است. او میگوید: وجود به تعریف اوّلیه عبارت است از موجود، و عدم عبارت از معدوم. دردار وجود چیزی جز واحد نیست. ممکن و واجب هرگز جدا نبودهاند؛ آنها از ازل یکی بودهاند. اگر به یک رویِ واحد بنگری، واحد است و اگر به روی دیگر آن بنگری، وجود متکثر میشود – تنها فرق در این است که جنبهیی وحدت واقعی است، و حال آنکه جنبهیی کثرت خیالی است. حقیقت یکی است ولی اسامی آن گوناگون است، و همین کثرت است که مایهیی تعدد میشود. این چنین ذاتی در فراسوی معرفت و فهم ماست. ولی، به نظر شبستری، این ناتوانیِ ما در معرفت ذاتِ خدا از قربِ او به ما سرچشمه میگیرد. ذات، به عنوان نور مطلق به چشم ما همچنان نادیدنی است که عدم که ظلمت مطلق است. هیچکس مستقیماً نمیتواند به آفتاب بنگرد. ولی آن را به نحوی که در آب منعکس شده باشد میتوان دید. عدم نسبی همچون آب است. و به منزلهیی مِرآتی است از نور مطلق که پرتو حق در آن تابیده باشد. این عدم نسبی همان عین ثابته در نظام ابنعربی است، که نور الهی را بنا بر استعدادات طبیعی خود منعکس میسازد. نور الهی به عنوانِ نوری صرف کنزی مخفی بود، ولی آنگاه که در مرآت منعکس شد، خِزانه ظاهر شد. ولی در این جریان، ذات هم که واحد بود متکثر شد.
شبستری، پس از آن، صدورِ واحد را به شیوهی ابنعربی بیان میکند. نخستین صادر از ذاتْ عقل کلی است که مرحلهی / حدیت است؛ دومین صادر نفس کلی است. پس از آن عرش، کرسی، افلاک سبعهی آسمانی، عناصر اربعه، موالید ثلاثه، یعنی معادن و نباتات، و حیوانات، میآید. آخرین صادر در این رشته انسان است که او غایتِ آفرینش است. اگر چه انسان موقّتاً در این رشته آخرین است ولی منطقاً نخستین است، همان طور که درخت بالقوه مقدم بر تخم است. همهی موجودات برای او آفریده شده در حالی که او به عنوان والاترین صادر یا مظهر الهی برای خودش آفریده شده است. وی خداوند چند عنصرِ پست و حقیر است، ولی با این همه وجود این عَناصِر برای تکامل اخلاقی او اساسی است. آینه برای اینکه قادر به منعکس کردن اشیاء باشد، باید یک روی آن یکسره سیاه باشد. اگر این آینه همه شفاف و بلورین بود دیگر به عنوان آینه به کار نمیرفت. ] چو پشت آینه باشد مکدّر نماید روی شخص از روی دیگر [
چون انسان هدف غایی خلقت است، همهی اشیاء چنان ساخته شدهاند که از او فرمان ببرند. همهی اسماء گوناگون الهی هستند، ولی آدمی چون انعکاس مُسمّی است، همهی اسماء را در باطن خویش گرد میآورد؛ از این روی، همهی آفرینش در باطن اوست. او شگفتترین آفریدهی پروردگار است و همه چیز خود را مرهون اوست؛ همهی قدرت، معرفت، و ارادهی او از آنِ پروردگار است.
از نظر شبستری، عقل بالَمرّه معطَّل است. راه عقل راهی دراز، پر پیچ و خم، و دشوار است. حکیم فلسفی مانند احولی است که همه جا را دو میبیند. (۱) او کار خود را با ادراک اعیان مادی به عنوان حقایق میآغازد. بر این اساس بر وجود واجب استدلال میکند و آن را از وجود ممکن جدا و بیگانه میپندارد. (۲) شبستری بر پایهی یک رشته استدلالهایِ پیوستهی علت و معلولی اظهار میکند که وجود واجب علّه العلل جریان آفرینش است. فرآیندِ استدلال به کلی پیش او باطل است. امکان معرفت خدا از راه مقولهی امکان مقدور نیست زیرا امکان نسبتی با واجب ندارد «و آن مانند این است که شخص بخواهد خورشید تابان را به کمک نورِ شمعی لرزان کشف کند.» (۳) لذا بهترین شیوه این است که استدلال عقلی را رها کنند و به وادی عرفان در آیند. ] در آ در وادیِ اَیْمن که ناگاه درختی گویدت «اِنّی اَنَا اللّه» [ دانشی که از طریق دلیل بحثی به دست آید شخص را به خواب میکشد، حال آنکه عرفان او را از خواب بیدار میکند. شخص باید چون ابراهیم به فراسویِ الوهیتِ ستارگان، خوشید، و ماه برود که به نظر وی به ترتیب مظاهر ادراک حسی، تخیل، و عقل نورانی هستند.
] خلیل آسا برو حق را طلب کن شبی را روز و روزی را به شب کن ستاره با مه و خورشید اکبر بود حس و خیال و عقل انور [ در سؤال ششم گلشن راز شیخ صریحاً سودمندی عقل را در طلب عارفانهی حق رد میکند. او معتقد است که «راهی است وَراءِ طورِ عقل» که به واسطهی آن شخصی میتواند راز حقیقت را بداند. این نیروی ذوقی آدمی در باطن او همچون آتش در دل سنگ نهان است، و چون این آتش درگیرد، همه عالم تابناک و روشن گردد.
] ورای عقل طوری دارد انسان که بشناسد بدان اسرار پنهان بسان آتش اندر سنگ و آهن نهادهست ایزد اندر جان و در تن… چو برهم اوفتد آن سنگ و آهن زنورش هر دو عالم گشت روشن [ در سؤال دهم وقتی از اعتبار علم بحث میکند میگوید که منظورش از معرفت وسیلهیی نیست که مردمان با آن نیرو و حرمت دنیوی به دست میآورند؛ زیرا این با روح عارف راستین منافات دارد. دانش تنها زمانی سودمند است که آدمی را به کار درست رهبری کند، کاری که از دل سرچشمه بگیرد. (۴) همینطور شبستری مطالعهی هر دو ریشهی معرفت که در قرآن به آنها اشارت رفته – جهان بیرون (آفاق) و جهان درون یا خودآگاهی (= انفس) را سفارش میکند. ولی عملاً تحقیق عارفان در جهان درون همواره آنان را بدان جا کشانیده است که تأکید ورزند جهان بیرون و همی و خیالی بیش نیست.
بیانی که شبستری از صفات اخلاقی به دست میدهد بازگویی صِرف نظریات افلاطونی و ارسطویی است. حکمت، عفت، شجاعت و عدالت، فضایل اخلاقی عمده هستند. (۵) او به اجمال اصل ارسطویی وسط را مورد بحث قرار میدهد. بهشت، حاصل پیروی از همین راه میانه است، و حال آنکه اختیار هر یک از (طریق) افراط و تفریط به دوزخ میانجامد.
] همه اخلاق نیکو در میانه است که از افراط و تفریطش کرانه است میانه چون صراط المستقیم است زهر دو جانبش قعر جحیم است [ وقتی تهذیب اخلاق دست دهد، انسان نور الهی (یا تجلی) را دریافت میکند که روح او را منور ساخته به والاترین مدارجش میرساند. انبیا و اولیا در زمرهی کسانی هستند که ارواحشان صافی گشته است. ] چو آب و گل شود یکباره صافی رسد از حق بدو روح اضافی چو باید تسویه اجزای ارکان در او گیرد فروغ عالم جان [ تجلی الهی تنها در اشیاءِ نیک نیست بلکه در اشیائی هم که ما در اصطلاح مرسوم بد مینامیم تجلی هست. چون خدا تنها وجود موجود است و تنها علت همهی اشیاء، لذا همهی اشیاء بدون استثناء نور او را ظاهر میسازند. وضع منطقی وحدت وجود چنان است که خوب و بد همه یکسانند و همه مظاهر خدا هستند و همه پایگاهی مساوی دارند. اما وقتی به عقاید متداول مرسوم نظر میافکنیم، میان آنها فرق مینهیم، و خیر را به خدا و شر را به شیطان نسبت میدهیم.
] مؤثر حقشناس اندر همه جای ز حد خویشتن بیرون منه پای حق اندر کسوت حق دین حقدان حقاندر باطل آمد کار شیطان [ شبستری مانند همهی وحدت وجودیان یکسره جبری مذهب است. او معتقد است که حسِّ – به اصطلاح – آزادی که انسان مالک آن است، به سبب شعور او به نفس خویش به منزلهی چیزی جدا از خداست. انسان طبیعهً امری عدمی یا نابود است، و از این روی، معنایی ندارد که اختیاری به او نسبت دهند. معتقدان به آزادی اراده گبرکاناند (۶) که میان خدای نیکی و خدای بدی فرق مینهند. نسبت دادن قدرت، اراده و فعل به انسان خطاست و به نظر او در این باب هم معتزله و هم اشعریه گمراه شدهاند – چه گروه اول میگویند انسان در انتخاب خویش اختیار دارد، و گروه دوم با نسبت دادن قوهی کسب به او او را مسئول افعال خویش میسازند. ] هر آن کس را که مذهب غیر جبر است نبی فرمود کاو مانند گبر است [
به نظر شبستری انسان را برای انجام دادن مسئولیتهای اخلاقی نیافریدهاند، بلکه از آفرینش او هدف دیگری در کار بوده است، اما بیان نمیدارد که آن هدف دیگر کدام است. با این همه لاهیجی ] شیخ محمد از عرفای سدهی نهم [ شارح او میافزاید که مقصود این بوده است که وی مانند آینهیی بیزنگار مظهر ذات، صفات و اسماء الهی باشد. آیا میتوانیم آینه را به سبب منعکس کردن اشیاء مختار و آزاد بنامیم؟ برای هر یک از ما افعالمان از پیش مقدر شده است. افعال الهی تفحصناپذیر و ناپرسیدنی است. او میپرسد «آیا میتوانی تعلیل کنی که چرا یک انسان محمد و دیگری ابوجهل زاییده میشود؟» کرامتِ آدمی در این است که مجبور باشد نه اینکه از اختیار نصیبی داشته باشد.
ولی ] اگر چنین است [ چرا انسان مسئول اعمال خویش است؟ آیا این بیعدالتی نیست؟ شیخ فکر میکند که این کار بیعدالتی نیست بلکه برهانی در تأیید قدرت کامله و اختیار خداست. وانگهی هدف از مکلف ساختن آدمی برای انجام اعمالی که دربارهی آنها از خود اختیاری ندارد این است که او را مجبور سازد تا این عالم را برای همیشه پسِ پشت بیندازد، چه او به جوهر خویش یا به قوّهی طبیعی خویش قادر نیست از صراط المستقیم پیروی کند و به قانون الهی یا شریعت اطاعت ورزد: ] به شرعت زان سبب تکلیف کردند که از ذات خودت تعریف کردند چو از تکلیف حق عاجز شوی تو به یکبار از میان بیرون روی تو [ مراتبی که فرد توسط آنها به مرحلهی کمال میرسد کدامند؟ به نظر او، انسان به عنوان اصل و کمال آفرینش زاده میشود، و پاکترین پاکان و مهتر مهتران است. ولی به سبب افتادنش به خاکدان این جهانِ پدیداری، به پستترین سطحها تنزل میکند. مقام او در این مرحله یکسره مخالف است با مقام وحدت. ولی آدمی بنا بر نوری که از طریق قوای ذوقی یا استعداد عقلی خود کسب میکند، ضعف خود را در مییابد و به سلوکی عکس سیر اول میپردازد، این سلوک از امکان به واجب، از کثرت به وحدت و از شر به خیر است.
] مسافر آن بود کو بگذرد زود زخود صافی شود چون آتش از دود سلوکش سیر کشفی دان ز امکان سوی واجب به ترک شَین و نقصان به عکس سیر اول در منازل رود تا گردد او انسان کامل [ در این سلوک سه مرحله وجود دارد. نخستین مرحله را جذب گویند. در اینجا نور الهی از طریق اعمال و افعال بنده پرتو افشانی میکند، و چنان میشود که صوفی افعال همهی اشیاء دیگر را خیالی و واهی میپندارد، هیچ چیز جز خدا، مالک قوهی فاعلی نیست. در مرتبهی دوم نور الهی از طریق صفات الهی تابان میگردد، و بنابراین صوفی صفات هر چیزی را مندرج در خدا فرض میکند. مرحلهی واپسین زمانی میآید که صوفی نور و کشف را از عین ذات دریافت و حقیقت امور را رؤیت میکند. برای وی هیچ چیز جز او موجود نیست، و هستی همهی اشیاء برآمده از هستی اوست. وقتی صوفی به این مرحله میرسد، کامل میگردد، و به حال وحدت با پروردگار خویش دست مییابد «بدان حد که نه فرشتگان و نه پیامبران میتوانند با او پهلو برنند و برابری کنند. همهی دورگیتی در نور دیده میشود و انسان به مرحلهیی میرسد که سلوک خود را از آنجا آغاز کرده بود». ] رسد چون نقطهی آخر به اول در آنجا نی ملک گنجد نه مرسل [
قانون دین، یعنی شریعت و راه و رسم عارفان، یعنی طریقت، و حقیقت – همه برای ساختن انسان کامل دست به دست همدیگر دادهاند. به نظر شبستری شریعت به منزلهی پوست در بادام است. و آن تا حدودی سودمند است، وقتی مرحله کمال رسید، پوست بیفایده میشود و بهتر است که دورش بیندازند. با این همه یک صوفی کامل به شریعت نیاز دارد – نه برای خودش بلکه برای دیگران.
شبستری در بیان ماهیت ولایت و نبوت از شیوهی عمومی نویسندگان صوفی پیروی میکند. ولایت مقولهیی است که بیشتر از نبوت عمومیت دارد. در اصطلاح و در نظر اول، اولیا و انبیا همه اولیا هستند. در یک صوفی ولایت پوشیده است، در حالی که در نبی این حالت پیداست. از لحاظ شریعت، ولیّ تابع نبیّ است، و با این حال او برترین مقامات را کسب میکند، و در تحقق اتحاد با پروردگار با او یکی میشود. با رحلت نبیاکرم دور نخستین ولایت، دوری که در آن نبوت و ولایت هر دو در عالم آشکار بوده است، به پایان میآید. پس از پیامبر خاتم، ولایت ادامه یافت و دور جدیدی آغاز به تکوین کرد. روزی خاتم اولیا ظهور خواهد کرد، و او ذروه و کمال ولایت خواهد بود و با ظهور او دور هر دو عالم به پایان خواهد رسید. او کل خواهد بود، کلی که اولیای سابق همه اجزای او بودهاند. مانند «خاتم انبیا»، وی نیز مایهی برکت همهی جهانیان خواهد بود. او در آوردن صلح و امنیت برای مردم کامیاب خواهد بود؛ و عدل و مساوات حکومت خواهد کرد. واژهی «خاتم» به نظر ابنعربی دلالت بر صوفیی که با وجود او ولایت به پایان خواهد آمد، نمیکند، ولی از لحاظ شبستری، خاتم اولیا، مانند «خاتم انبیا» ولایت را برای ابد به پایان خواهد برد. آخرین اولیا «خاتمی» است که با (ظهور) او جهان به پایان خواهد رسید: ] نبی چون آفتاب آمد ولی ماه مقابل گردد اندر «لی مع الله نبوت در کمال خویش صافی است ولایت اندر و پیدا نه، مخفی است ولایت در ولی پوشیده باید ولی اندر نبی پیدا نماید ولی از پیروی چون همدم آمد نبی را در ولایت محرم آمد… ولی آنگه رسد کارش به اتمام که تا آغاز گردد باز انجام [ با این همه، این جهان مادی که کانون تجلی حق است هرگز به پایان نتواند آمد، اگر بتوانیم گفت که حق تعالی از تجلی باز ایستاد، آنگاه هرگز زمانی در میان نخواهد بود. این جهان و جهان بعدی به همدیگر خواهند رسید و هیچ خط فاصلی میان آن دو نخواهد بود. جهان دیگر چیزی است که همواره در کار ساختهشدن است. آنچه را که ما معمولاً این جهان و آن جهان میگوییم اسماء صرفی هستند برای آنچه شبستری به پیروی از ابنعربی جریان دائم التجدُّد خلق مینامد، که دروی بیپایان از فنا و خلق جدید است.
در حیات آینده، انسان جسم نخواهد داشت، و جسم او چیزی رقیق و شفاف خواهد گشت. اعمال ما و تمایلات ذهنی حیات کنونی ما شکل عینی خواهد گرفت، و به صورت محسوسی تجسم خواهد یافت. تمایلات خوب شکل نور (= بهشت) خواهد گرفت و تمایلات بد شکل آتش (= دوزخ): ] بود ایجاد و اعدام دو عالم چو خلق و بعث نفس ابنآدم همیشه خلق در خلق جدید است وگر چه مدت عمرش مدید است… هر آنچه هست بالقوه در این دار به فعل آید در آن عالم به یکبار ز تو هر فعل کاول گشت صادر بر آن گردی به باری چند قادر همه احوال و اقوال مُدَخَّر هویدا گردد اندر روز محشر… دگر باره به وِفقِ عالم خاص شود اخلاق تو اجسام و اشخاص [ پس از مرگ، فردیت ] یا جسم [ آدمی ناپدید شده سرانجام کثرت در وحدت فانی خواهد شد. انسان تشریف رؤیت جلال خواهد یافت، و این تشریف چیزی صوری و عینی نخواهد بود؛ بلکه تجلی در خود خواهد بود. ] تعیُّن مرتفع گردد زهستی نماند در نظر بالا و پستی نماند مرگ تن در دار حیوان به یک رنگی برآید قالب و جان بود پا و سر و چشم تو چون دل شود صافی ز ظلمت صورت گل کند ار نور حق بر تو تجلی’ ببینی بیجهت حق را تعالی’ [ (۷)
:: برچسبها:
زندگی نامه شیخ محمود شبستری-زندگی نامه-بیوگرافی شیخ محمود شبستری- زندگی نامه شیخ محمود شبستری -بیوگرافی شیخ محمود شبستری-بیوگرافی شیخ محمود شبستری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:55 |
بازدید : 1293 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:53 |
بازدید : 2852 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
زندگینامه: محمد قهرمان (۱۳۰۸ - ۱۳۹۲)
کتاب > شاعران - همشهری آنلاین: محمّد قهرمان در سال ۱۳۰۸ در روستای امیرآباد در نزدیکی شهر تربتحیدریه دیده به جهان گشود. وی در پنجسالگی مادرش و در سیزدهسالگی پدرش را از دست داد و پس از آن خواهر بزرگش سرپرستی او را بهعهده گرفت.
در سال پنجم دبیرستان در مشهد با زندهیاد مهدی اخوان ثالث همکلاس شد و این دوستی ادامه یافت. سال ششم ادبی را در دبیرستان البرز تهران به پایان رساند و سپس در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران در رشتۀ قضایی ادامه تحصیل داد، امّا هرگز دنبال کار حقوقی نرفت و فقط به شعر پرداخت.
وی از آذر ۱۳۴۰ به مدّت ۲۷ سال تا بازنشستگی بهعنوان کتابدار دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشغول به فعالیت بود. علاقۀ محمد قهرمان در سرودن شعر، در غزل و بهویژه سبک هندی به اندازهای بود که یکی از شعرای بهنام غزلسرای هندی شد.
او زبان بومی تربت حیدریه را به خوبی میدانست و بسیاری از اشعار وی که به زبان محلی سروده شدهاند، در ردیف اول شعر بومی قرار دارند.
از سال ۱۳۳۹ در منزل شخصیاش انجمن ادبی بهصورت هفتگی برگزار میشدهاست. وی در سال ۱۳۳۸ با نوۀ عموی خود بهنام فرشته قهرمان ازدواج کرد و مقیم مشهد شد.
در ۲۹ آذر ۱۳۸۴ از سوی دانشگاه فردوسی مشهد و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خراسان رضوی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی در محل دانشگاه مشهد از وی قدردانی بهعمل آمد.
او صاحب تألیفات ارزندهای از جمله چند مجموعه شعر است. در کارنامۀ او همچنین تصحیح و چاپ چند دیوان از شاعران مختلف بهچشم میخورد.
محمدرضا شفیعی کدکنی در مورد محمد قهرمان گفته است: «در این خصوص حتی ملکالشعرای بهار آن خصوصیت یک شاعر محلّی را بهصورت کامل، آن گونه که قهرمان دارد، ندارد».
محمّد قهرمان؛ پژوهشگر، مصحح و شاعر برجستۀ خراسانی، اردیبهشت سال 1392 درگذشت.
برخی از آثار محمّد قهرمان:
-
تصحیح دیوان صائب تبریزی (شش جلد)
-
تصحیح دیوان صیدی تهرانی
-
تصحیح مجموعه آثار ابوطالب کلیم همدانی
-
تصحیح دیوان حاج محمد جان قدسی مشهدی
-
برگزیدۀ اشعار صائب و دیگر شعرای معروف سبک هندی
-
صیّادان معنی (برگزیدۀ اشعار سخنسرایان سبک هندی)
-
حاصل عمر (مجموعۀ شعر)
-
به یاد عزیز گذشته (ده نامه از مهدی اخوان ثالث به محمّد قهرمان)
:: برچسبها:
زندگی نامه محمد قهرمان-زندگی نامه-بیوگرافی محمد قهرمان- زندگی نامه محمد قهرمان -بیوگرافی محمد قهرمان-بیوگرافی محمد قهرمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:51 |
بازدید : 11392 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
خانواده مذهبی وهاب دارابی که از نظر اقتصادی در وضعیت نسبتاٌ ضعیفی روزگار می گذرانید به سال ۱۳۰۹ شاهد تولد دختری بود که نامش را صغری گذاشتند شرایط زمانی و عدم تمکن مالی این خانواده رشتی،اجازه تحصیل به صغری را نداد و بدین ترتیب بود که محیط خانه و خانواده جایگاه رشد و بالندگی جسمی و فکری او شد. این بانوی گرامی در ادامه تلاش و کوشش انسانی خود و خانواده و بعد ها با استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای اسلام و نظام در حالی که زندگی شرافتمندانه خود را می گذرانید طی حمله هوایی مزدوران رژیم عراق به شهرستان رشت در مورخه ۲۵/۱۱/۱۳۶۵ که منجر به تخریب خانه و کاشانه شد به شرف شهادت نایل آمد.
:: برچسبها:
زندگی نامه رویا باقری-زندگی نامه-بیوگرافی رویا باقری- زندگی نامه رویا باقری -بیوگرافی رویا باقری-بیوگرافی رویا باقری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:48 |
بازدید : 689 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
کارو دِردِریان در سال1304 در همدان بدنیا آمد و در جولای 2007 ، کارو یا همان کاراپِت دِردِریان ، در آســایشگاهی به نام "دهــکده ی مریم" در دل کَلیفورنیای آمریکا جان ســپرد . پیکرش را 7 روز در ســردخانه نگهداشــتند و چهارشــنبه بیست و پنجم جولای در گورستان "گلندل" به خاک ســپردند. کارو متولد شهر همدان بود اما در بروجرد و اراک نیز زندگی کرده بود.آنها بعد مرگ پدر مدتی را در مراغه و تبریز میگذرانند و مدتی بعد به تهران کوچ میکنند. کارو از نسل نخست شاعران نیمایی است.کارو یکبار ازدواج کرد و از همسرش جدا شد. او سه فرزند دارد. کارو در سال 1306 در خانواده ای با 8 فرزند به دنیا آمد.ویگن خواننده ایرانی نیز برادر وی بود. او با برادرش ویگن رابطهٔ بسیار صمیمانهای داشته است. کتابهای کارو: شکست سکوت،نامههای سرگردان،برادرم ویگن،سایهٔ ظلمت،سمفونی سرگردانی یک انسان،خاطرات یک گورکن،ماسهها و حماسهها،پروازهای فکر،دو بیتی ها،کفرنامه
:: برچسبها:
زندگی نامه کارو دردریان-زندگی نامه-بیوگرافی کارو دردریان- زندگی نامه کارو دردریان -بیوگرافی کارو دردریان-بیوگرافی کارو دردریان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:46 |
بازدید : 3084 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
سلمان هراتی در سال ۱۳۳۸ در روستای مرزدشت تنکابن مازندران در خانوادهای مذهبی متولد شد. درسهای ابتدایی تا پایان دوران متوسطه را در زادگاهش خواند. سپس در دانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد و پس از دو سال در رشتهٔ هنر، مدرک فوق دیپلم اخذ کرد. وی پس از پایان تحصیلات در یکی از مدارس روستاهای دور لنگرود مشغول تدریس شد.
تخلص او در اشعارش «آذرباد» بود و در شعرهايش ميتوانيم تاثير از سهراب سپهري و فروغ فرخزاد را نگاه كنيم او حتي يكي از شعرهايش را تقديم به سهراب سپهري كرده بود دوستي او با سیدحسن حسینی و قیصر امینپور زبانزد است ، سیدحسن حسینی بعد از مرگ سلمان يكي از بهترين آثار ادبيش يعني كتاب "بيدل ، سپهري و سبك هندي" را تقديم به او كرد و قيصر امين پور هم كليات او را منتشر كرد. سلمان هراتی به عنوان شاعری دگراندیش به حساب میآید.
ویژگی های شعر سلمان
سلمان هراتی از شاعارن بنام عصر انقلاب است که زبان و اندیشه و دیدگاه نوینی در اشعارش جلوه گر است شعر سلمان با تصاویر بدیع از طبیعت و حالات درونی انسان ارتباط با خدا ، ویژگی خاص و لحن مختص به خود است .
زبان شعر او صمیمی و ساده است او تمام صداقت و صمیمیت خود را در قالب شعر هایش میریخت .شعر او در عین ارتباط داشتن تنگاتنگ با طبیعت و راز و نیاز با خدا دارای مضمونی اجتماعی و پر شور است .
شعر سلمان از نظر لحن و بیان تصاویر طبیعت و زندگی و سادگی گفتار ، شباهت هایی با شعر سهراب دارد ، سلمان در ثالبهای گوناگون شعر سروده است اما بیشترین سروده های او در قالب شعر منثور - شعر سپید - است 0
در اشعار او تاثیرهایی از شاعرن مطرح معاصر دیده میشود که البته تقلید گونه نیستو در خلال زبان شعر او اصالت و خلاقیت شاعر در آ،رینش تصاویر و اندیشه و نوگرایی ذهن و زبان او هویداست.
شعر سلمان
خواننده شعرهای سلمان هراتی، در وهله نخست بیش از هر چیز با ایدئولوژی شاعر مواجه می شود. بیشتر اشعار سلمان، مستقیم یا غیر مستقیم به بازگویی جهان بینی، اعتقادات و برداشت های اجتماعی و سیاسی او می پردازد. سلمان هراتی شعر را برای ادای تعهد اجتماعی و حتی گاه سیاسی خود می داند. آنجا که سلمان از وطن می گوید، منظورش ایران معاصر است و در وصف آن، نه به تاریخ سرک می کشد و نه مختصات فرهنگ ملی را برجسته می کند، بلکه از ایرانی سخن می گوید که نام خیابان هایش را شهیدان برگزیده اند، بهشت زهرایی دارد که آبروی زمین است، میزبان حضرت امام رحمه الله بوده و به واسطه جنگ، چندین تابستان است که در خون و آفتاب می رقصد.
زبان شعر سلمان
زبان شعر سلمان هراتی، زبان شعر انقلاب است. او را می توان از تأثیرگذارترین شاعران در حوزه زبان این دوره دانست. کمتر خواننده ای است که در ارتباط برقرار کردن با شعر سلمان به مشکل بیفتد. در شعر او، کلمات طوری در کنار هم چیده شده اند که هیچ کدامشان برای بقیه غریب نیست. سلمان در شعرهای نو خود ثابت کرده که توانایی بهره گیری از عامیانه ترین لغات را دارد. البته 27 سال سن و 10 سال شاعری، زمان اندکی برای هراتی بود تا زبان شعر خود را بارور کند و شعرهای جدید بیافریند.
شاعر شعر جنگ
زنده یاد سلمان هراتی، جزو پانزده شاعر برگزیده بیست سال شعر جنگ است که در سال 1379 معرفی شد. او یکی از شاعران برجسته و توانا در عرصه انقلاب و شعر جنگ است که خیلی زود انقلاب را درک و آن را در اشعارش منعکس کرد. شعر سلمان، سرشار از عشق، ایمان و خلوص است که ارزش های بی بدیل هویت انسانی را نشان می دهد. در شعر او جنگ عنصری ضدبشری و ویران کننده نیست، بلکه زیبا و واجب است و رنگ دفاع مقدس به خود می گیرد:
وقتی که از هوای گرفته بودن.
به سمت جبهه می آیی.
تمام تو در معیت آفتاب است.
زیر کسای متبرک توحید.
نگاه معنوی
پیوند مسائل اجتماعی با دنیای انتزاعی، نقطه عطفی در شعر متعهد بعد از انقلاب است. نگاه معنوی به موضوعات اجتماعی، در شعر سلمان هراتی به اوج خود می رسد.این نوع نگاه، شعر سلمان را سرشار از امید و بشارت کرده است. او در شعرهایش به مردم آینده ای درخشان را نوید می دهد. این بشارت و امید از سرچشمه باوری است که سلمان به انقلاب اسلامی دارد. از این رو چنین می سراید:
دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو
امروز می آید از باغ بوی بهار من و تو
دیروز درغربت باغ من بودم و یک چمن داغ
امروز خورشید در دشت آیینه دار من و تو
شعر اعتراض و هشدار
پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی، رفته رفته ناکامی ها و نامرادی ها که معلول عواملی چون از یاد رفتن برخی از ارزش ها بود، نمایان شد. شعر اعتراض سلمان، زورگویان و زراندوزانی را مورد خطاب قرار می دهد که بدون توجه به مفاهیم و ارزش های انقلاب، در پی منافع خویش هستند.
چرا سهم عبداللّه
جریب جریب زحمت است و حسرت
و سهم ناصرخان
هکتار محصول است و استراحت؟...
ما در مقابل آمریکا ایستاده ایم
اما چرا هنوز کیومرث خان خرش می رود
عبدالله با داس
هر شب چند خوک سر مزرعه می کشد
اما وقتی ارباب می آید، مجبور است تعظیم کند
چرا عبدالله مجبور است به این خوک تعظیم کند؟...
آثار :
-
از آسمان سبز (مجوعه شعر 1365).
-
دری به خانهٔ خورشید (مجوعه شعر 1368).
-
از این ستاره تا آن ستاره (شعر برای کودکان 1367)
سجاده ام كجاست
مي خواهم از هميشه ي اين اضطراب برخيزم
اين دل گرفتگي مداوم شايد،
تأثير سايه ي من است،
كه اين سان گستاخ و سنگوار
بين خدا و دلم ايستاده ام.
سجاده ام كجاست؟
پیش ازتو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ زهرهٔ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت
گم بود درعمیق زمین شانهٔ بهار بی تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت
دلها اگر چه صاف ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت
کنار شب می ایستم
چشم بر شمد سورمه ای آسمان می اندازم
ستاره ها
با نخ نور گلدوزی شده اند
و من می شنوم زمزمه درختان را
- «چه ملایمت خنکی!
من آبستن یک شکوفه ام
که همین تابستان گلابی می شود.»
کنار شب می ایستم
شب از تو لبریز است
من در دو قدمی تو
در زندان قزاق گرفتارم
:: برچسبها:
زندگی نامه سلمان هراتی-زندگی نامه-بیوگرافی سلمان هراتی- زندگی نامه سلمان هراتی -بیوگرافی سلمان هراتی-بیوگرافی سلمان هراتی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:44 |
بازدید : 8254 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
زندگی نامه مریم حیدر زاده از زبان خودش:
من متولد ٢٩ آبان ١٣۵۶
هستم. متولد و ساکن تهران
هستم. من از هشت
سالگی شعر را شروع کردم .
من تقريباً سه سال و نيم
سن داشتم که عمل آب
مرواريد روی چشمم انجام
شد . سه نظر راجع به اين
عمل وجود داره . يک سری از
پزشک ها معتقد هستند که
دستگاه های بيمارستان عفونی بوده و عصب چشم راست من از بين رفته و
چشم چپ هم ضعيف شده . يک سری هم اين اشتباه رو می گذارند به
حساب ناشی بودن و سهل انگاری پزشک . به هر حال من می گذارم به
حساب يک کليد طلايی که در تقدير انسان وقتی نهفته باشه تمام اتفاقاتی
که ميافته به نظر من بهانه هست . البته من خيلی از تصويرها رو يادمه .يک
عروسک دارم که مال دو سالگ يم هست به اسم " نينا " که کاملاً اون رو
يادمه و يک پلنگ صورتی ... و عينک ذره بينی که خوشخبتانه ديگه نمی زنم!
و رنگها رو هم بخصوص يادم مياد مخصوصأ رنگ سرخ . من هميشه دسته گل
های عروس ها رو خراب می کردم و گل سرخ ها رو هميشه می چيدم !
بيشترين گل ها رو هم از دسته گل عروسی خالم چيدم که همين جا
ازشون معذرت خواهی می کنم ! من نه تا کتاب منتشر شده دارم که دو تا از
اونها نثر هست . يکی رو سال ١٣٨٠ منتشر کردم به اسم "نامه هايی که
پاره کردم " و يکی ديگه از اونها ارديبهشت سال جاری ( ١٣٨٣ ) منتشر شد به
نام "نامه هايی که پاره کرد ی" ... اين سلسله مراتب نامه های عاشقانه ای
هست که هر چند سال يک بار نوشته ميشه . بسياری از دوستان، حتی از
خارج از ايران بعد از انتشار کتاب اول نثر من جواب تک تک اين نامه ها رو
دادند و اين برای من خيلی زيبا بود و نامه های خواننده گان رو در کتاب دوم
چاپ کردم .اولين کتاب من "پروانه ات خواهم ماند " نام داره . داستان اين بر
می گرده به کارگردان خوب شبکه سه تلويزيون ايران آقای کاشانی که من
خيلی ازشون تشکر می کنم و هميشه هم گفتم که آغاز کار من با ايشون
بود .ايشون کارگردان يک برنامه تلويزيونی بودند به نام "شب های تابستان "
که از شبکه اول سيما پخش می شد . قرار يک مصاحبه ای رو برای من و
برای المپياد گذاشتند و در اون سوالاتی می کردند . در اين سوالات رسيديم
به شعر و ادبيات و آخرش گفتند يک تفعل به حافظ بزن و بخون . اتفاقاً شعر
"چو بشنوی سخن اهل دل نگو که خطاست " در اومد . اون رو خو ندم و تموم
شد . چند ماه بعد از اون مصاحبه با من تماس گرفتند و گفتند که يک جنگ
اجتماعی رو در شبکه سه سيما تشکيل دادند و به من گفتند که تو حاضری
اجرای بخش ادبی اون رو به عهده بگيری؟ اين کار رو قبول کردم و کار خيلی
قشنگی هم بود . يک سال و نيم اين کار رو به شکل م داوم انجام دادم که
خوشبختانه با استقبال خيلی زيادی هم مواجه شد . من هفته ای يک بار
بايد همه نامه ها رو بررسی می کردم و جواب می دادم . تا اينکه اين برنامه
هم مثل همه قصه ها و نامه ها تموم شد .بعد از اين کار آقای کاشانی
پيشنهاد کردند حالا شعرهايی که توی اين جنگ خوندی رو در قالب يک کتاب
ارائه بده . من هم اين کار رو کردم و همين جا از نشر معين و پروين هم تشکر
می کنم و از ناشر بسيار گلم آقای رامسری که هر سال به من قول دادند
که برای ارديبهشت که نمايشگاه کتاب هست، کتاب من رو برسونند . تا حالا
هيچ وقت هم بدقولی نکردند و من هم خيلی ازشون تشکر می کنم .رشته
دبيرستان من انسانی بود اما رشته دانشکده من متاسفانه حقوق قضايی
دانشگاه تهران بود . . من خودم ادبيات رو دوست داشتم . زمان انتخاب رشته
که رسيد، همه مخصوصاً کادر مدرسه ای که توش تحصيل می کردم گفتند
به خاطر معدلت حقوق بخون ! من فکر می کردم شايد قسمت های عملی
اين رشته بتونه من رو جذب بکنه .مثل رفتن بهدادگاه، زندان ها و ... چون اين جاها با
احساسات مردم ارتباط داره و ميتونه برایکسی که عشق به شعر و ادبيات داره مؤثر
باشه. ولی متاسفانه ما حتی يک جلسهعملی هم توی دانشگاه تهرانی که اين همه
ازش صحبت می کنند نداشتيم ! يعنی چهارسال تئوری خونديم . ترم دوم بود که من
متاسفانه متوجه شدم و ديدم که نمی تونم اينرشته رو تحمل کنم ! اما به اصرار مادرم اين چهار سال رو تموم کردم و کاملاً درس رو بوسيدم و
گذاشتم کنار ...
:: برچسبها:
زندگی نامه مریم حیدر زاده ,
زندگی نامه ,
بیوگرافی مریم حیدر زاده ,
زندگی نامه مریم حیدر زاده ,
بیوگرافی مریم حیدر زاده ,
بیوگرافی مریم حیدر زاده ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:41 |
بازدید : 1832 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
شاطر عباس متخلص به صبوحی، تولد او را به سال ۱۲۷۵ در شهر قم، اقامتگاهش را تهران، نام پدر او را کربلایی محمد علی و نام جدش را مشهدی مراد نوشتهاند،
دربارۀ سیما و قد و قامت و اخلاقش چنین گفتهاند: قامتی متوسط به حد اعتدال داشت، چهارشانه، دارای موی مشکی، ابروان پر پشت و دیدگانی فراخ و گشاده بود. کلفتی لبان و خوشترکیبی بینی و چشمان درشت، روی هم رفته چهرهای بسیار جذاب به او بخشیده بود آنچنان که نظرها را بسوی خود جلب میکرد.
صبوجی صدایی بم و مردانه و گیرا داشت. راجع به خلق و خویش گفتهاند: خوش مشرب، مصاحبتش دلپذیر و مطبوع بود. اغلب فکور و اندیشناک به نظر میرسید. در هنگام کار، همیشه پیراهنی تمیز و پاک به تن میکرد و پیشبندی لطیف میبست. ولی در بیرون از محل کار سرداری ماهوت آبی کمرچین در بر مینمود. زلفانش انبوه و تا پشت گردنش افتاده بود.
در شرح حالش آمده است: از شاعران خوش قریحه، خوش ذوق و با استعداد کافی در غزل و رباعی بوده است. اشعارش، بسیار روان و ساده و در خور فهم عموم طبقات میباشد. شاطر عباس غیر از غزلیات آثار دیگری از قبیل مسمطات، رباعیات و دوبیتی از خود یادگار نهاده است. از جزئیات زندگی این شاعر اطلاع دقیقی در دست نیست. وفات شاطر عباس صبوحی به سال ۱۳۱۵ در تهران اتفاق افتاد.
ظاهراً معروفیت او بیشتر بدان سبب است که چنان که گفتهاند از سواد خواندن و نوشتن بیبهره بوده و با این حال طبعی موزون داشته و اشعاری عاشقانه میسروده است.
این مجموعه به کوشش یکی از همراهان گنجور با استفاده از دو چاپ جداگانه: یکی تهیه شده به اهتمام حبیبی کهدر و دیگری چاپ انتشارات منوچهری به کوشش احمد کرمی گردآوری شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.
آثار شاطر عباس عبارتند از: غزلیات، غزلیات ناتمام و اشعار پراکنده، دوبیتیها، مخمس
نمونه ای از اشعار وی را در ذیل ملاحظه فرمایید؛
گفته بودی که بیائی، غمم از دل برود
آنچنان جای گرفته است که مشکل برود
پایم از قوت رفتار، فرو خواهد ماند
خنک آن کس که حذر کرد، پی دل برود
گر همه عمر، نداده است کسی دل به خیال
چون بیاید به سر کوی تو، بیدل برود
کس ندیدم که در این شهر، گرفتار تو نیست
مگر آنکس که به شب آید و غافل برود
ساربان! تند مران، ورنه، چنان میگریم
که تو و ناقه و محمل، همه در گل برود
سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن
سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود
باکم از کشته شدن نیست، از آن میترسم
که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود
گر همه عمر صبوحی خوش و شیرین باشد
این سخن ماند ندانم که چه با دل برود
*****
من اگر رندم و قلّاشم، اگر درویشم
هر چه ام، عاشق رخسار تو کافر کیشم
دست کوتاه از آن زلف درازت نکشم
گر زند عقرب جرّاره، هزاران نیشم
خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم
دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش
من بیچاره گرفتار خیال خویشم
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
من، همان شاطر عشقم که به تو شرط کنم
گر کشم دست ز دامان تو، نادرویشم
*****
و در آخر یکی از شاهکارهای این شاعر گرانمایه را تقدیم میکنیم
دو چشم مست تو، خوش میکشند ناز از هم
نمیکنند دو بد مست، احتراز از هم
شدی به خواب و به هم ریخت خیل مژگانت
گشای چشم و جدا کن سپاه ناز هم
میان ابرو و چشم تو، فرق نتوان داد
بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم
کس از زبان تو، با ما سخن نمیگوید
چه نکتهایست که پوشند اهل راز از هم
شب فراق تو بگسیخت در کف مطرب
ز سوز سینهٔ من، پرده های ساز از هم
به باغ سرو صنوبر چو قامتت دیدند
خجل شدند ز پستی، دو سر فراز از هم
پری رخان چو گرفتار و درهمم خواهند
گره زنند به زلف و کنند باز از هم
تو در نماز جماعت مرو که میترسم
کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم
دلم به زلف تو، مانند صعوه میماند
که اش به خشم بگیرن د دو شاهباز از هم
تو بوسه از دو لبت دادی و صبوحی جان
به هیچ وجه، نگشتیم بینیاز از هم
:: برچسبها:
زندگی نامه شاطر عباس صبوحی-زندگی نامه-بیوگرافی شاطر عباس صبوحی- زندگی نامه شاطر عباس صبوحی -بیوگرافی شاطر عباس صبوحی-بیوگرافی شاطر عباس صبوحی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|